در دنیای پیچیده کنونی که شاهد رقابتهای بسیار فشرده جوامع مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژی و منابع قدرت هستیم، افراد تیزهوش و خلاق و صاحبان اندیشه نو و تفکر واگرا به مثابهی گرانبهاترین سرمایه ها، از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی برخوردار هستند.
امروز جامعه ما بیش از هر زمان دیگر به افراد هوشمند و خلاق نیاز دارد. هر قدر جهانی که در آن زندگی می کنیم پیچیده تر میشود نیاز به شناسایی و پرورش ذهنهای خلّاق و آفریننده بیشتر وبیشتر میگردد.به همین دلیل در شرایط کنونی مسأله خلّاقیت از مهمترین مساءل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی است.
از آنجایی که به نظر غالب روانشناسان(سیسک[1] 1987)خلاقیت در سالهای اول زندگی کودک ظهور میکند و در آغاز با تخیل همراه است ، بدون تردید تخیل از مهمترین عواملی است که تفکر خلاق را ممکن میسازد.در اینجا سعی میشود به طور اجمالی مسأله تخیل و خلاقیت در کودکان و نوجوانان مورد بررسی قرار گیرد.
خلاقیت چیست؟
خلاقیت واژهای است بسیار مهم و ارائه تعریفی دقیق از آن امری است بس دشوار. واقعیت این است که تاکنون محققان و روانشناسان مختلف بهجای ارائه تعریفی جامع از خلاقیت ، بیشتر سعی داشتهاند تصویری از ویژگیهای افراد خلاق ترسیم نمایند؛ لذا ارائه تعریفی جامع ومانع از خلاقیت که همه ابعاد و کنشهای آن را شامل گردد، اگر غیر ممکن نباشد، فوق العاده مشکل است.
پژوهشگران مختلف برداشتهای متفاوتی از خلاقیت داشته و بالطبع تعاریف متنوعی از آن ارائه کردهاند.وجود چنین اختلاف نظری در این زمینه، ناشی از ماهیت بسیار پیچیده و مرکب کنشهای مغزی است. به نظر بعضی از روانشناسان ، «خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یاد گیرنده را قادر میسازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالاً ناخشنودی دیگران خواهد بود.»(استرن برگ [2] 1989) . متداولترین برداشت از خلاقیت عبارتست ا از اینکه فرد فکری نو ومتفاوت ارائه دهد. خلاقیت را می توان با تولید[3] یا خلق اثر نو و متفاوت ارزیابی کرد، اما باید به خاطر داشت که هر خلاقیتی لزوماً منجر به تولید اثر قابل مشاهده نمی گردد. به عنوان مثال در عالم تخیل، کودک یا نوجوان چیز نو و متفاوتی خلق میکند ، اما آفرینش ذهنی او برای دیگران قابل مشاهده و بالطبع ارزیابی و قضاوت نیست.
بنابراین خلاقیت یک فرایند ذهنی است که در فرد معینی و در یک زمان مشخص دیده می شود، فرایندی که در نتیجه آن یک اثر جدید اعم از ایده یا چیز نو و متفاوت تولید میشود. تولید جدید و متفاوت می تواند کلامی یا غیر کلامی، عینی یا ذهنی باشد.در بحث از خلاقیت تأکید بر نفس تولید بیشتر از نتیجه حاصل است ، چرا که خلاقیت بیش از هر چیز خود یک فرایند است نه یک تولید . در هر حال باید در مطالعه پیرامون خلاقیت به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:
اول اینکه خلاقیت می تواند خلق اشکال یا صورتهای جدیدی از ایده ها یا تولیدات کهنه باشد، در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته اساس خلاقیت های تازه است.
دوم اینکه خلاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً یک موقعیت یا مسأله عمومی نیست . لذا فردی ممکن است چیزی را خلق کند که قبلاً هیچ گونه سابقه ذهنی از آن نداشته است، اگر چه آن چیز به صورتهای مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.
خلاقیت مستلزم بهره گیری از نوع خاصی از جریان فکری است، چیزی که گیلفورد[4] آن را تفکر واگرا[5] نامید . تفکر واگرا ، تفکری است متفاوت از جریانهای فکری موجود . به عبارت دیگر فرد خلاق تمایل دارد مسائل مختلف را به طرق متفاوت حل کند ، ولو اینکه ظاهراً یک راه حل بیشتر برای آن مسائل وجود نداشته باشد.در مجموع براساس مطالعات و تحقیقات انجام شده پیرامون خلاقیت، نکات زیر در درک و توسعه خلاقیت از اهمیت ویژهای برخوردار است:
1- خلاقیت امری است توسعهپذیر، به عبارت دیگر همه دانشآموزان از توانایی بالقوه خلاقیت برخوردارند.
2- خلاقیت امری است فردی. ارزیابی خلاقیت توأم با ارزیابی تواناییهای فردی است.
3- خلاقیت از طریق حساسیت در درک مسائل ، قابل توسعه است.
4- خلاقیت از طریق آزمایش، تجربه و کنکاش رشد می کند.
5- اندیشه تخلی و تفکر مبتکرانه موجب برانگیختگی قدرت خلاقیت می شود.
6- خلاقیت با استقلال فکر و اعتماد به نفس همراه است، لذا برخورداری از اعتماد به نفس قوی برای رشد خلاقیت امری است کاملاً ضروری.
7- خلاقیت از طریق بیان احساسات و برداشتهای شخصی، غنی تر می گردد. صحبت درباره تجربه خلاق ارزش آن را بیشتر می کند.
8- خلاقیت، کنجکاوی و تمایل برای دانستن و تجربه بسیاری از امور است، لذا به کنجکاوی دانش آموزان می بایست بها داده شود.
9- خلاقیت توسعه ی آگاهی، توانایی جذب و بهرهمندی از همه نعمتهای زندگی است.
10-اندیشهها و اظهارات خلاق کودکان و دانشآموزان باید مورد تشویق قرار گیرد و زمینه ظهور آن فراهم آید.
خلاقیت و شخصیت تاکنون بررسیهای انجام شده پیرامون ویژگیهای کودکان و بزرگسالان خلاق، منجر به شناخت صفت واحد یا ویژگی خاص شخصیتی در بین افراد خلاق نشده است، لذا در مطالعاتی که تاکنون در ارتباط با کودکان خلاق به عمل آمده، به مجموعه ای از ویژگیها که به آن «سندرم خلاقیت» گفته میشود، اشاره گردیده است. (استرن برگ 1989)
صفحات: 1· 2