موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تخیل بستر خلاقیت در کودکان

06 دی 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان
ویژگی­های مذکور که شامل ابعاد شناختی و انگیزشی است، عبارتند از:

1-    برخورداری از قدرت تخیل فوق العاده : کودکان خلاق از قدرت تخیل فوق العاده­ای برخوردار هستند.

2-    کنجکاوی: کنجکاوی برجسته ­ترین ویژگی کودکان خلاق است.

3-    انعطاف پذیری: افراد خلاق سرسختی از خود نشان نداده ، عمدتاً شخصیت انعطاف ­پذیری دارند.

4-    ابتکار و اصالت: کودکان خلاق در زندگی روزمره ، نوآوری­های بسیاری از خود نشان می­ دهند.

5-    سلاست و روانی کلامی : کودکان خلاق از بیان سلیس و روانی بهره­مند هستند.

6-    صراحت و قاطعیت : کودکان خلاق ، بدون شبهه و تکلف ، استوار وصریح هستند.

7-    هوشمندی : از نظر هوشی ، کودکان خلاق بالاتر از سطح متوسط قرار دارند.

8-    پیرو و هم نوا نبودن : کودکان خلاق از نوعی استقلال رفتاری برخوردار هستند و کمتر تمایل به تقلید ساده دارند.

9-    برخورداری از تفکر منطقی : در برخورد با مسائل و حل آن­ها از تفکری روشن و منطقی بهره ­مند هستند.

10-حساسیت نسبت به نوآوری­ها: کارهای نو خیلی زود توجه آن­ها را به خود جلب می­ کند.

11-بلند اندیشی(برخورداری از افکار فوق العاده متفاوت ومتعالی)

12-خود انضباطی : کودکان خلاق از نظم خاصی برخوردارند.

13-خوش­رویی و خوش طبعی : کودکان خلاق افرادی خود­جوش ، خوش­ خلق ، صادق و راحت هستند.

14-قضاوت مستقل : پیرامون پدیده­ های مختلف به ­طور آزاد و مستقل قضاوت می­ کنند.

15-مورد سؤال قراردادن نُرم­ها و ایده­ های موجود : پیوسته از وضع موجود سؤال می­ کنند .

16-گریز از پیش ­فرض­های مشخص ذهنی : در فعالیت­های فکری و تجربی به صورت واگرا پیش می­ روند.

17-نیاز به استقلال و خودمختاری : دوست دارند آزادانه تلاش کنند.

18-اعتماد به نفس : کودکان خلاق از اعتماد به نفس، اراده ­ی قوی و قدرت رهبری قابل توجهی برخوردارند.

19-آزاداندیشی : افراد خلاق از استقلال رأی و اندیشه مستقل بهره­ مند هستند.

20-پایداری در فعالیت­های ذهنی : در فعالیت­های مورد علاقه خودشان سماجت زیادی دارند.

21-تمایل به فعالیت­هایی که موفقیت در آن بستگی به توانمندی­های فردی دارد.

22-محبوب بودن در موقعیت­های اجتماعی : این کودکان از نظر اجتماعی رفتاری مطلوب دارند.

23-ترجیح دادن بازی­ها و فعالیت­های تخیلی به رویدادهای واقعی: این کودکان از اوقات فراغت بهترین بهره را می­ برند.

24-بهره ­گیری از موضوعات و تصورات ذهنی متنوع : این کودکان به فعالیت­های ذهنی، به­خصوص مسائل مذهبی و فلسفی علاقه خاص دارند.

25-متهور بودن : کودکان خلاق از شجاعت خوبی برخوردار هستند و آماده­ اند فعالیت­های مختلفی را تجربه کنند.

26-سماجت در موضوعات مورد علاقه.

27-پرانرژی بودن : کودکان خلاق بسیار فعال و پرانرژی هستند.

بدیهی است هر کودک خلاق لزوماً همه ویژگی­های فوق الذکر را ندارد، اما همه این ویژگی­ها در همه کودکان خلاق قابل مشاهده است . آنچه که مهم است، شناخت و پرورش چنین استعدادهای برجسته­ای می­باشد و بالطبع در این کار، بیشترین مسئولیت بر عهده اولیاء و مربیان است.

تخیل و خلاقیت تخیل نوعی تفکر آزاد است که ضمن آن ذهن فرد متوجه حل یک مسأله واقعی به­ گونه­ای که در عالم خارج وجود دارد، نمی ­باشد . در تخیل، فرد خارج از قیود و نرمهای موجود ، آزادانه آنچه را که تکایل دارد در ذهن خود متصور می­ شود.

با بهره­ گیری از تخیل که ضرورت اساسی خلاقیت است ، دنیایی بزرگ وپهناور در مقابل چشمان کودک گشوده می­ شود و او قادر می­ گردد آزادانه خیال­پردازی کند .در این شرایط کودک هرگز خود را محدود و محبوس در حصار واقعیت­ ها و امور مشهود و ملموس ندیده ، فارغ بال هر آنچه را که دلش می­خواهد تصور می ­کند. به قول یکی از روان­شناسان معاصر (هرلاک [6] 1982) خلاقیت شکلی از تخیل کنترل شده است که منجر به نوعی ابداع و نوآوری می­شود.

به نظر فروید[7] تفکر خلاق شکل عالی تخیلات آزاد و بازی­های دوره کودکی است. به عقیده­ ی او سرچشمه خلاقیت را باید تجربیات دوره کودکی جستجو نمود ، زیرا چگونگی تجارب دوران خردسالی در ظهور اندیشه ­های نو فوق العاده مؤثر است . از دیدگاه فروید تخیل ابداعی و اختراعی که از یک جهت همان تفکر خلاق است ،ادامه فرایند بازی­ها و تخیلات کودکانه فرد است . گرچه بعضی دیگر از روان­شناسان نظیر گزل[8]  و فیلیپ (1962) تفکر خلاق را معلول برخورد و ارتباط گسترده فرد با محیط مـی­ دانستند، اما در هر حال باید اذعان داشت که از مهم­ترین عواملی که تفکر خلاق را ممـکن مـی­ سازد ، تخیل است . از جمله ویژگی­های مشترک میان افراد خلاق که مورد قبول همه روان­شناسان و محققان این رشته است ،وجود قدرت تخیل فوق العاده در نزد همه کودکان و بزرگسالان خلاق است .( شریعتمداری 1369)

اشکال مختلف تخیل و جلوه­های خلاقیت در کودکانهمراه با تخیل ، خلاقیت در سال­های اول زندگی کودک ظهور می­ کند و این فرایند ذهنی ابتدا در بازی­ های کودک و سپس در سایر زمینه­ها و فعالیت­ های او قابل مشاهده است . مطالعـات انجام شده (سیسک[9] 1989) حاکی از آن است که اوج خلاقیت در حدود سی سالگی است و پس از آن در همان حد باقی مانده، یا بتدریج کاهش پیدا می ­کند . لذا توجه به مسأله آفرینش­های ذهنی در دوره کودکی ، نوجوانی و جوانی فوق العاده حائز اهمیت است .

کودکان در سنین مختلف جلوه­هایی از خلاقیت را از خود نشان می­دهند. در این­جا سعی می­شود به برخی از فعالیت­ها و بازی­های کودکان که در آن تخیل و خلاقیت توأماً ظهور می­یابند ، اشاره شود.

جان­دار پنداری Animism

جان­دار پنداری تمایلی است که ضمن آن کودک سعی می­کند به اشیای بی­ جان شعور بدهد. در واقع کودکان خردسال اطلاعات و تجارب زیادی ندارند تا تفاوتی بین اشیای جان­دار و بی­جان قائل شوند. کودک تصور می­کند همان­گونه که خودش محیط اطراف را درک نموده ، با آن ارتباط برقرار می ­کند، اشیائ و پدیده­ های دیگر نیز همانند او عمل می­کنند . خیلی مشکل است که بگوییم تفکر جان­دار پنداری به این دلیل شروع می­ شود که کودکان خردسال قادر نیستند تصورات ذهنی خود را به زبان بیاورند، لذا باید افکار آنان در عمل به نمایش در آید. اندیشه جان­دار پنداری در حدود 2 سالگی شروع شده، در سنین 4 تا 5 سالگی به اوج خود می­رسد و پس از آن با سرعت کاهش یافته ، در آستانه ورود کودک به مدرسه از بین می­ رود. مسلماً کودکان سنین کودکی و پیش دبستانی ، در خانواده از زمینه مساعدی برای تمایل به داشتن اندیشه جاندار پنداری برخوردارند.

خانواده کودکان را تشویق می­کند که برنامه­ های تلویزیونی، به خصوص برنامه­ های کودک را تماشا نمایند، برنامه­ هایی که در آن اسباب­بازی­ ها ، گل­ ها ، حیوانات، ستاره­ ها و اشیای مختلف مثل آدم­ ها رفتار کرده ، حرف می ­زنند . زمانی هم که پدر و مادر کودکان را از لگد زدن به در و دیوار منع کرده ، یا مثلاً می­ گویند : «استکان را پرت نکن ، دردش می­آید» ، اندیشه جان­دار پنداری را در آن­ها تقویت می­کنند.

بدون تردید جاندار پنداری یا حیات بخشی به پدیده ­ها یا اشیای بی­رح، برای کودکان نوعی احساس خوشایند و رضامندی درونی را به همراه دارد. جاندار پنداری بازی­های آن­ها را با نشاط­تر می­کند، به­ خصوص در دورانی که کودکان نمی­توانند با اطرافیان بازی کنند. زمانی که کودک با کسب مهارت­های اجتماعی می­ تواند با دیگران ارتباط بیشتری برقرار کند ، رغبت او به بازی با اسباب­ بازی کمتر می ­شود . جاندار پنداری نه تنها مانعی برای رشد مهارت­های اجتماعی نیست ، بلکه کودک با نشان دادن احساس همدلی و همدردی با اشیایی که آن­ها را در  تخیل خود جاندار می ­پندارد، می ­آموزد که با دیگران در موقعیت­های مختلف چکونه رفتار کند. وقتی که کودک با لالایی عروسک خود را می­خواباند، ترس  او از تنهایی کاهش می­ یابد.

بازی نمایشی (دراماتیک) Dramatic Play

در بازی نمایشی که اغلب به بازی ساختگی و قصه­گونه (باور کنید که همن طور است) معروف است ، کودک از اسباب بازی­ها به جای آدم­ها و حیوانات استفاده می­کند. بازی نمایشی همانند  جاندار پنداری است و به هنگام شروع مدرسه ، کودکان رغبت کمتری به این بازی نشان می­ دهند. در واقع زمانی که قدرت استدلال بیشتر می­ شود ، گرایش او به بازی­های ساختگی به حداقل می­ رسد و تخیل و اندیشه خلاق کودک به طرف چیزهای دیگر سوق می­ یابد. استون و چرچ[10](1987) الگوهای بازی نمایشی کودکان را به این صورت توصیف کرده­اند:

1-    برای کودک 2 ساله یک قطعه آجر نمی ­تواند به جای عروسک، قطار ، ساختمان یا گاو باشد .

2-    برای بچه 5 ساله یک قطعه آجر از وسایل ساختمان­سازی محسوب می­شود  و با آن ایستگاه قطار یا ماشین درست می­کند .

در بازی­های نمایشی ، کودک با خلاقیت خود از هر چیزی استفاده می­ کند و صدای افراد مورد نظر را هم از خودش در­می­آورد.

نوع بازی­های دراماتیک کودکان در هر جامعه ، انعکاسی است از فرهنگ آن جامعه. هر آنچه که کودک می­ شنود یا می­ بیند، می­ تواند از موضوعات بازی دراماتیک او باشد. بازی­ های دراماتیک کودکان می­ت واند بازتابی از وقایع دوران خاصی باشد، فی المثل در دوران جنگ بچه ­ها خودشان را سرباز پنداشته ، از قلم و چوب و اسباب­بازی ­های مختلف به عنوان تفنگ ، تانک و دشمن استفاده می­کنند. بازی­های دراماتیک کودکان خردسال بیشتر در زمینه ساختن خانه ، پختن غذا ، خوردن غذا ، بچه­ داری ، پدر و مادر شدن، تقلید از حیوانات ، دکتر و بیمار و پرستار شدن، مسافرت رفتن ، ماشین سواری ، پلیس بازی ، آتش­نشانی ، عروسی و نظایر اینهاست.

بررسی­ های انجام شده (استون و چرچ 1978) نشان می ­دهد که دخترها بیش از پسرها به بازی نمایشی توجه دارند ، اما پسرها موضوعات متنوعی را انتخاب می­کنند . بجه­ هایی که فوق العاده جدی ، واقع­گرا و یا فوق العاده تخیلی هستند ، لذت زیادی از بازی­های نمایشی نمی ­برند.

بازی­های دراماتیک به کودکان لذت و نشاط روانی می­دهد . در بازی­های دراماتیک، کودکان به شرایط و موقعیت­ هایی که نیل به آن­ها در عالم واقعی و زندگی روزمره دشوار است، دست پیدا می­کنند . به دیگر سخن در بازی­های دراماتیک کودکان با تخیل و خلاقیت­های ذهنی به خواست­ها و آمال درونی­شان دست می­یابند و احساسات خودشان را تقویت نموده ، سازگاری اجتماعی بیشتری پیدا می­کنند.

بازی­های سازنده  Constructive Play

بازی­های سازنده شکل بسیار مطلوبی از خلاقیت کودکان است . عمدتاً به هنگام ورود به مدرسه علاقه کودکان به بازی­های دراماتیک بتدریج کاهش یافته، به بازی­های سازنده بیشتر روی می­آورند . البته این بدین معنا نیست که بازی­های سازنده با خاتمه یافتن بازی­های دراماتیک آغاز می ­گردد، بلکه بازی­های سازنده خیلی زود و حتی غالباً زودتر از بازی­های دراماتیک شروع می­ شود.

یکی از دلایل این امر که بازی­های سازنده بخصوص در سنین قبل از دبستان از اشکال بسیار جالب و دوست­داشتنی خلاقیت می­ باشد ، این است که در این بازی کودک می ­تواند بدون همبازی مدت­ها سرگرم بوده ، لذت ببرد . در بازی­های دراماتیک غالباً کودک نیاز به هم­بازی­هایی دارد که بعضی از نقش­ها را عهده ­دار شوند ، مثلاً نقش پدر یا مادر را بازی می­ کنند . گرچه کودکان از عروسک­ها نیز برای همین منظور بهره می­ گیرند ، اما این بازی در صورتی لذت بخش­تر خواهد بود که کودک لااقل یکی دو نفر هم­بازی داشته باشد. از متداول­ترین اشکال بازی سازنده می ­توان از کشیدن نقاشی و ساختن چیزهای مختلف نام برد . انتخاب موضوع نقاشی یا ساختن چیزهای مختلف از گل ، خمیر ، آجر ، سنگ ، کاغذ ، تخته و غیره به عوامل گوناگون از جمله قدرت تخیل و خلاقیت کودکان بستگی دارد . کشیدن تصاویر چیزهایی که کودک به یاد می ­آورد و یا چیزهایی که دوست دارد ، بیانگر ذهن خلاق اوست . بازی­های سازنده قدرت تخیل و خلاقیت کودک را تقویت نموده ، موجبات بهداشت روانی و لذت حیاتی اورا فراهم می­ کند.

هم­بازی­های تخیلی  Imaginary Companionدوست یا هم­بازی تخیلی می­ تواند ، یک شخص ، یک حیوان ویا چیزی باشد که کودک در ذهن خود خلق کرده ، تا همدم و هم­بازی او باشد . در بسیاری از بازی­ها ، کودک دوست دارد که یک هم­بازی داشته باشد تا از بازی لذت بیشتری ببرد. زمانی که کودک هم­بازی دلخواه ندارد ، در مخیله خود یک هم­بازی تخیلی بوجود می­ آورد . در شرایطی نیز که کودک تجارب ناخوشایندی از بازی کردن با سایر کودکان دارد و یا این که به لحاظ کم­رویی فوق العاده قدرت برقراری ارتباط با دیگران را ندارد، هم­بازی تخیلی را به هم­بازی واقعی ترجیح می­ دهد. غالباً دوستان تخیلی بچه­ ها ، کودکانی هستند هم­جنس و همسن و سال خودشان که برای آن­ها اسم­هایی هم تعیین می­ کنند. ویژگی دوست یا هم­بازی تخیلی این است که هر وقت کودک بخواهد حاضر است . هم­بازی تخیلی کاملاً مطیع کودک است ، هرچه او بخواهد انجام می ­دهدو هر زمان که اراده کند حضور دارد . هم­بازی­های تخیلی در نزد کودکان فوق العاده تیزهوش ، بیشتر از کودکانی است که از نظر هوشی در حد متوسط قرار دارند . در واقع داشتن یک هم­بازی تخیلی ، خود نشانه­ای از قدرت  خلاقیت کودک است و به همین دلیل برای کودکان عقب مانده ذهنی ، این مسأله نمی­تواند مورد چندانی داشته باشد . از سوی دیگر برای کودکانی که از نظر ذهنی فوق العاده برجسته هستند ، معمولاً یافتن هم­بازی­هایی که وجوه مشترکی با آن­ها داشته باشند ، بسیار دشوار است ؛ اما در هر حال باید توجه داشت که برخورداری از دوستان تخیلی نمی ­توانذ راه ­حل مناسبی برای رفع تنهایی کودکان باشد . هم­چنین باید به کودکانی که اشتیاق بیشتری برای داشتن دوستان تخیلی دارند کمک کرد تا در زمینه کسب مهارت­های اجتماعی ، برقراری ارتباط دوستانه و بازی با همسالان توفیق بیشتری داشته باشند .

خیالبافی Day dreaming

خیالبافی شکل دیگری از بازی ذهنی است که در آن کودک خودش را در عالم خیال رها می­ کند. در این بازی ذهنی (فانتزی) کودک خود را به­ گونه ­ای می­پ ندارد که دوست دارد . اگر خیالبافی کودکان که عمدتاً موضوعات آن از رسانه­های جمعی ، رادیو، تلویزیون و سینما سرچشمه می ­گیرد ، کنترل نشود می­ تواند خطرناک باشد.

دروغ­های عجیب و غریب (تخیلی) white Lies

یکی دیگر از جلوه ­های بسیار متداول خلاقیت در میان کودکان ، گفتن دروغ­های عجیب و غریب یا به اصطلاح دروغ­های شاخ­دار است . بدیهی است این نوع دروغ­ها با دروغ گفتن آدم­های بزرگسال کاملاً متمایز و متفاوت است . در این­جا کودک هرگز نیّت تقلب ، کتمان حقیقت یا فریب دیگران را ندارد و به آنچه می ­گوید واقعاً و به روشنی باور دارد . بسیاری از این قبیل دروغ­های بچه­ گانه و باور نکردنی ، از خیالبافی سرچشمه می ­گیرد. در عالم خیال کودک خودش را در هر موضعی که تمایل دارد ، قرار می­ دهد و به لحاظ لذّتی که از این حالت می­ برد بسیار مشتاق است تصورات او در عالم واقع نیز رخ می­دهد ، لذا آنچه را که می­ خواهد باشد به زبان می­ آورد و نه آنچه را که واقعاً هست !

این نوع دروغ­های تخیلی در سنین 4 و 5 سالگی به اوج خود رسیده ، بتدریج همراه با رشد ذهنی کودک و گسترده شدن دامنه اطلاعات وی به­ طور قابل ملاحظه­ ای کاهش می یابد و به ندرت پس از ورود به مدرسه قابل مشاهده است . در هر حال واکنش بزرگسالان نسبت به این رفتار کودکان که بسیار مهم و نشانی از قدرت تخیل و خلاقیت آن­هاست ، هرگز نباید تنبیه گرانه باشد، و هیچ وقت نیز نباید دروغ­های تخیلی کودکان را حمل بر نیت سوء آن­ها کرد .

تخیل و زمینه­ های شکوفایی خلاقیت­ ها

عوامل متعددی در رشد خلاقیت کودکان مؤثر است و بدون شک خانواده مهم­ترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت­ ها دارد.

اگر خانواده­ ها فرصت­های لازم را برای سؤال کردن ، کنجکاوی ،و کشف محیط به کودکان بدهند و هرگز آنان را تنبیه و تهدید نکنند ، زمینه رشد خلاقیت فراهم می­ گردد . تنبیه و تهدیدهای مکرر و آفت­ خلاقیت­های ذهنی است و بچه­ های خلاق نیاز به آرامش روانی ، اطمینان­ خاطر و اعتماد به نفس قوی دارند . اگر خانواده­ا خیال­پردازی کودکان را درست نمی ­داندو غالباً کودک را به خاطر خیال­پردازی­ها سرزنش می­ کند، در واقع خلاقیت او را محدود می­ سازد در حالی­که از خانواده انتظار می­ رود با تشویق و تأیید رفتار کودک و فراهم آوردن زمینه ­های مساعد و تدارک لوازم بازی­های دلخواه او که مجموعاً بسیار ساده هستند ، قدرت تخیل و خلاقیت کودک را تقویت کند .

در کنار خانواده ، مدرسه نیز نقش بسیار مهمی در شکوفایی خلاقیت­های کودکان دارد . سن ورود به مدرسه ، سن بسیار بحرانی و حساس در ارتباط با خلاقیت­های ذهنی است . عواملی هم­چون تکالیف زیاد ،تأکید بر محفوظات ، اجرای برنامه­های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از دانش ­آموزان ، عدم توجه به تفاوت­های فردی ، وجود کلاس­های پرجمعیت ، اعمال انضباط و مقررات فوق العاده شدید ، تشویق به کسب نمرات بالا و ایجاد جو قوی رقابت­های فردی برای ممتاز شدن ، و سرانجام عدم شناخت یا بی­ توجهی به ویژگی­های کودکان خلاق ، سبب می­ شود که قدرت خلاقیت آنان بتدریج کاهش یابد . به عبارت دیگر وقتی که کودک مجبور شود نُرم­های موجود را بپذیرد و رفتارهایش را مطابق خواست­ها و معیارهای مدرسه سازگار نماید و یا به ناگزیر از رفتارهای همسالان پیروی کند (به خصوص در سنین 10-8 سالگی )، خلاقیت­های او کمتر می­ شود .

به همراه خانه و مدرسه ، رسانه­های جمعی ، به خصوص تلویزیون بیشترین نقش را در چگونگی پرورش تخیل و شکوفایی خلاقیت عهده­ دار است ، زیرا آنچه که تفکر کودکان و نوجوانان را خلاق می­ سازد ، قدرت تخیل ، رهایی از جمود فکری و فراهم نمودن محرکهای حسّی و ارائه اطلاعات جدید آن­هاست.

زمانی که در خانواده ­ها به دلایل عدیده از جمله عدم شناخت کافی اغلب اولیاء از اهمیت و حساسیت پدیده تخیل و رشد خلاقیت در کودکان و بالطبع وجود بازخوردهای ابهام­ آمیز نسبت به اشکال مختلف تخیل و خلاقیت و فقدان برنامه­ های تربیتی جامع در پرورش استعدادهای کودکان ، زمینه مطلوب پرورش خلاقیت فراهم نمی­ گردد ودر شرایطی که نظام آموزشی کشور نیز به دلایلی که مختصراً ذکر شد قادر به شناخت و شکوفا نمودن خلاقیت­ها در کودکان نیست ، ناگزیر بیشترین نقش و مسئولیت متوجه صدا وسیما ، به عنوان کانون مؤثرترین و پایدارترین یادگیری­ها و مهم­ترین عامل در احیاء و پرورش خلاقیت است . (یادگیری مشاهده ­ای)

باید تلاش شود که خلاقیت­ های بالقوه در نزد کودکان و نوجوانان شناسایی شده ، فرصت­های لازم برای رشد و توسعه آن فراهم گردد. در نیل به این هدف نیز بها دادن به تخیل کودکان و حساس بودن نسبت به آن فوق العاده مهم است . در حقیقت تخیل در رشد و توسعه تکنولوژی جدید نقش بسیار مهمی دارد . اگر تخیل و آگاهی با هم توأم شوند ،زمینه خلاقیت و نوآوری­ ها به معنای دقیق آن فراهم می­ گردد ، به شرط آن­که بتوانیم به تخیل شکل داده ، آن را پرورش دهیم . این که تخیل و پدیده خلاقیت در کودکان امری است همگانی ودر نزد بزرگسالان به ندرت مشاهده می­ شود ، بیانگر مسئولیت خطیر مربیان ، صاحب­نظران تعلیم و تربیت و فرهنگ جامعه در پرداختن به این مهم  و ارائه طریق برای احیاء وتوسعه خلاقیت­ها در جامعه است . مهم­ترین وظیفه و رسالت پدران و مادران در ارتبلاط با پرورش قدرت تخیل کودکان ، ارائه اطلاعات لازم و مفید و همراه نمودن فعالیت تخیلی کودکان با شناخت و آگاهی و فعالیت­های تجربی است . مسلماً از کودکانی که صرفاً غرق در تخیل شده ، از واقعیات زندگی دور می­ مانند و تمایل به گوشه­ گیری و انزوا  دارند ، نمی­ توان تفکر خلاق و مولد انتظار داشت . بنابراین ، ارزشمندی تخیل در هدایت و پرورش آن­ است .

[1] –Sick

[2] -Sternberg

[3] -Product

[4] -Guilford

[5] - تفکر واگرا : تفکری است که به گونه ­ای  متفاوت از جریان عام فکری جامعه سعی در حل مسائل می­ نماید.

[6] -Hurlock

[7] -Frued

[8] -W.Getzels and J.Philip

[9] -D. Sisk

[10] - Stone and Church

 

 

برگرفته از کتاب: روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: آیت الله مکارم شیرازی تخیل تقویت هوش در کودکان،تربیت،افزای هوش خلاقیت خلاقیت، کودک، تربیت فرزند

موضوعات: سخن مشاور لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

موضوعات

  • همه
  • مؤسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه دامغان
  • مقالات و پایان نامه ها
  • اخبار مؤسسه
  • احادیث و روایات
  • مناسبت ها
  • سخنی از دل
  • با بزرگان
  • سخن مشاور
  • سیره شهدا
  • حکایت
  • ادعیه
  • احکام
  • معصومین
  • مسابقه
  • کلام رهبر معظم انقلاب
  • حجاب و عفاف
  • سایر
  • نماز
  • نمی از یم امام انقلاب
  • بیانیه
  • اخلاق
  • اخبار
  • معرفی کتاب
  • تندرستی
  • تفسير
  • خانواده
  • بروشور
  • درنگی در نهج البلاغه
  • مسابقه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

آمار

  • امروز: 1494
  • دیروز: 179
  • 7 روز قبل: 2155
  • 1 ماه قبل: 5971
  • کل بازدیدها: 148194
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس