موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

گل خشکیده چون سفال

25 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان


?خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ

انسان را از گلِ خشکیده اى همچون سفال آفرید. (الرحمن/۱۴)


صَلْصال در اصل به معنى رفت و آمد صدا در اجسام خشک است، سپس به خاکهاى خشکیده که وقتى اشاره به آن مى کنند صدا مى کند صلصال گفته شده است.

باقیمانده آب در ظرف را نیز صَلْصَله مى نامند; چرا که به هنگام حرکت به این طرف و آن طرف، صدا مى کند.


بعضى نیز گفته اند: صلصال به معنى گِلِ بدبو (لجن) است، ولى معنى اول مشهورتر و معروفتر است.


 فَخّار از ماده فخر گرفته شده و به معنى کسى است که بسیار فخر مى کند، و از آنجا که این گونه اشخاص آدمهائى تو خالى و پر سر و صدا هستند، این کلمه به کوزه (و هر گونه سفال ) به خاطر سر و صداى زیادى که دارد اطلاق شده!

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ

24 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ

و تنها ذات صاحب جلال و گرامى پروردگارت باقى مى ماند. (الرحمن/۲۷)

وَجْه از نظر لغت، به معنى صورت است که، به هنگام مقابله با کسى با آن مواجه و روبرو مى شویم، ولى هنگامى که در مورد خداوند به کار مى رود، منظور ذات پاک او است.

ذُوالْجَلالِ وَ الْإِکْرام که توصیفى است براى وَجْه ، اشاره به صفات جمال و جلال خدا است، زیرا ذوالجلال از صفاتى خبر مى دهد که، خداوند اجل و برتر از آن است (صفات سلبیه) و اکرام به صفاتى اشاره مى کند که حسن و ارزش چیزى را ظاهر مى سازد، و آن صفات ثبوتیه خداوند مانند علم و قدرت و حیات او است.

بنابراین، معنى آیه روى هم رفته چنین مى شود: تنها ذات پاک خداوندى که متصف به صفات ثبوتیه و منزه از صفات سلبیه است در این عالم باقى و برقرار مى ماند.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

سفر شبانه پیامبر

21 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

پاک و منزّه است آن کس که بنده اش را در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالأقصى ـ که گرداگردش را پربرکت ساخته ایم ـ برد، تا برخى از نشانه هاى خود را به او ارائه دهیم. چرا که او شنوا و بیناست. (اسراء/۱)

این آیه، در عین فشردگى، بیشتر مشخصات این سفر شبانه اعجازآمیز را بیان مى کند:

۱ ـ جمله أَسْرى نشان مى دهد که: این سفر، شب هنگام واقع شده; زیرا اسراء در لغت عرب به معنى سفر شبانه است، در حالى که کلمه سیر به مسافرت در روز گفته مى شود.

۲ ـ کلمه لَیْلاً در عین این که: تاکیدى است براى آنچه از کلمه اسراء فهمیده مى شود، این حقیقت را نیز بیان مى کند که: این سفر، به طور کامل، در یک شب واقع شد، و مهم نیز همین است که: فاصله میان مسجد الحرام و بیت المقدس که بیش از یکصد فرسخ است و در شرائط آن زمان، مى بایست روزها یا هفته ها به طول بیانجامد، تنها در یک شب رخ داد.

۳ ـ کلمه عبد نشان مى دهد: این افتخار و اکرام به خاطر مقام عبودیت و بندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود.

۴ ـ همچنین، تعبیر عبد نشان مى دهد: این سفر در بیدارى واقع شده.

و این سیر، جسمانى بوده است، نه روحانى

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

سرآغاز نعمتهاى الهى

20 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان


? الرَّحْمَٰنُ*عَلَّمَ الْقُرْآنَ

خداوند رحمان *قرآن را تعلیم فرمود۰
(الرحمن/۲-۱)

این سوره که بیانگر انواع نعمتها و مواهب بزرگ الهى است، با نام مقدس رحمان که رمزى از رحمت واسعه او است آغاز مى شود; چرا که اگر صفت رحمانیت او نبود، این چنین خوان نعمت را براى دوست و دشمن نمى گستراند.

و به این ترتیب، نخستین و مهمترین نعمت را، همان تعلیم قرآن بیان مى کند، چه تعبیر جالب و پرمحتوائى؟ چرا که اگر درست بیندیشیم این قرآن مجید، سرچشمه همه مواهب، و وسیله وصول به هر نعمت، و بهره گیرى از تمام نعمتهاى معنوى و مادى است، و جالب این که، بیان نعمت تعلیم قرآن را حتى قبل از مسأله خلقت انسان و تعلیم بیان ذکر کرده، در حالى که از نظر ترتیب طبیعى باید نخست اشاره به مسأله آفرینش انسان، و بعد نعمت تعلیم بیان، و سپس نعمت تعلیم قرآن شود، اما عظمت قرآن ایجاب کرده که بر خلاف این ترتیب طبیعى، نخست از آن سخن گوید.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

سخاوت به خداوند متعال

19 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

امام رضا (علیه‌السلام )می‌فرماید: با سخاوت به خداوند متعال بهشت به مردم نزدیک و از آتش به دور است

امام رضا (ع)در مجلسی پرسش های مردم را در زمینه مسائل دینی پاسخ می‌داد که ناگهان مردی وارد شد و بعد از سلام گفت: ای فرزند رسول خدا! من از دوستداران شما و خاندانتان هستم. از سفر حج برمی‌گردم به جهت از دست رفتن دارایی‌ام هزینه رسیدن به منزل را ندارم اگر لطف شما شامل حال من شود به سوی خانواده‌ام رفته و به محض رسیدن، به همان مقدار از جانب شما صدقه می دهم .
امام رضا (علیه‌السلام) ضمن دعوت او به نشستن، خواستار رحمت الهی برای او شد و سپس به پاسخ به سؤال‌های مردم پرداخت.
پس از جلسه پرسش و پاسخ حضرت با کسب اجازه از چند نفر از یاران خویش که در مجلس باقی مانده بودند وارد اتاقی شد و از پشت در آن مرد را خواست و از بالای در دویست اشرفی به او عطا فرمود. و از او خواست تا این پول را خرج زندگیش کند و از صدقه دادن از طرف امام خودداری کرده و قبل از این‌که حضرت او را مشاهده کنند از آن‌جا بیرون رود. سلیمان جعفری که ناظر بر جریان بود از امام (علیه‌السلام )پرسید: جانم فدای شما! بااینکه مبلغ زیادی را هدیه دادید چرا روی مبارک خود را از او پوشاندید؟
امام عرض کرد: از آن ترسیدم که به جهت برآوردن نیاز شرمنده شود و او را بر آن حال ببینم .مگر رسول اکرم (ص) نفرمود :نیکی را در خفا و پنهانی انجام دادن برابر با بجا آوردن هفتاد حج است .

بحارالانوار، ج ۴۹

 نظر دهید »

همه کسانی که روی زمین هستند فانی می شوند.

19 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ

همه کسانى که روى آن [= زمین] هستند فانى مى شوند. (الرحمن/۲۶)

چگونه مسأله فنا مى تواند در زمره نعمتهاى الهى قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که، این فنا به معنى فناى مطلق نیست، بلکه دریچه اى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که، شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.

دنیا با تمام نعمتهایش زندانى است براى مؤمن، و خروج از این دنیا، آزاد شدن از این زندان تنگ و تاریک است.

و یا از این نظر که، ذکر نعمتهاى فراوان گذشته، ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنیها و نوشیدنیها و لؤلؤ و مرجان و مرکبهاى راهوارش گردد، لذا یادآورى مى کند: این دنیا جاى بقا نیست، مبادا دلبستگى به اینها پیدا کنید، و از آنها در مسیر پروردگار بهره نگیرید که، این تذکر خود نعمتى است بزرگ.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

پروردگار دو مشرق و دو مغرب

18 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ

او پروردگارِ دو مشرق و دو مغرب است.
(الرحمن/۱۷)

درست است که خورشید در هر روزى از ایام سال، از نقطه اى طلوع و در نقطه اى غروب مى کند، و به این ترتیب، به تعداد روزهاى سال، مشرق و مغرب دارد، ولى با توجه به حداکثر میل شمالى خورشید، و میل جنوبى آن، در حقیقت دو مشرق و دو مغرب دارد، و بقیه در میان این دو مى باشد.

این آیه در مجموع، هم بیانگر نظام دقیق آفرینش و حرکت زمین و ماه و خورشید مى باشد، و هم اشاره اى است به نعمتها و برکاتى که از این رهگذر عائد انسان مى شود.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

چقدر از مال خود را انفاق کنیم؟

17 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (۶۷- فرقان)

?مؤمنین که بندگان خداوند رحمانند وقتی انفاق می‌کنند، نه اهل زیاده‌روی هستند و نه بخل می‌ورزند؛ بلکه بین این دو راه اعتدال را بر می‌گزینند.

این آیه شریفه به یکی از ویژگی‌های مؤمنین که اعتدال‌ و دوری از هر گونه افراط و تفریط در کارها به خصوص در مسأله انفاق است اشاره می‌کند.

در این فراز قرآن کریم اصل انفاق کردن را به عنوان یکی از وظایف و برنامه‌های قطعی مؤمنین، مسلّم گرفته و تنها مقدار پرداخت آن را به شکل توصیفی بیان می‌کند که: مؤمنین انفاقی عادلانه و دور از هر گونه اسراف و سخت‌گیری دارند؛ نه آن چنان بذل و بخشش می‌کنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند و نه آن چنان سخت‌ می‌گیرند که دیگران از مواهب آن‌ها بهره نگیرند.

در یکی از روایات اسلامی تشبیه جالبی برای «اسراف» و «اقتار» که نقطه مقابل یکدیگرند و نیز حد اعتدال شده است. بر اساس آن روایت امام صادق علیه‌السلام این آیه را تلاوت فرمود و مشتی سنگ‌ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود این همان «اقتار» و سخت‌گیری است؛ سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روی زمین ریخت و فرمود این «اسراف» است. بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود به گونه‌ای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش ماند و فرمود این همان «قوام» است.۱


۱. الکافی،ج۴، ص ۵۴.

:books:تفسیر نمونه

 نظر دهید »

سهل انگاری در نماز

16 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ /الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ

پس واى بر نمازگزاران،همان کسانى که در نمازخود سهل انگارى مى کنند. (ماعون ۵-۴)


در این آیه مى فرماید: واى بر نمازگزاران (فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ).

 همان نمازگزارانى که نماز خود را به دست فراموشى مى سپرند (الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ).

نه ارزشى براى آن قائلند، نه به اوقاتش اهمیتى مى دهند، و نه ارکان و شرائط و آدابش را رعایت مى کنند.

ساهُون از ماده سهو در اصل به معنى خطائى است که از روى غفلت سرزند، خواه در فراهم کردن مقدماتش مقصر باشد یا نه، البته در صورت اول معذور نیست، و در صورت دوم معذور است، ولى در اینجا منظور سهو توأم با تقصیر است.

باید توجه داشت: نمى فرماید: در نمازشان سهو مى کنند چون سهو در نماز به هر حال براى هر کس واقع مى شود، بلکه مى فرماید: از اصل نماز سهو مى کنند و کل آن را به دست فراموشى مى سپرند.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

یقین و مراحل آن

15 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ/ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ

سپس (با ورود در آن) آن را به عین الیقین

مشاهده خواهید کرد، سپس در آن روز (همه شما) از نعمتها (ى الهى) بازپرسى خواهید شد. (تکاثر/۸-۷)

یقین نقطه مقابل شک است، همان گونه که علم نقطه مقابل جهل است، و به معنى وضوح و ثبوت چیزى آمده است، و طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده مى شود، به مرحله عالى ایمان، یقین گفته مى شود.

امام باقر(علیه السلام)فرمود: ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، و تقوا یک درجه از ایمان بالاتر، و یقین یک درجه برتر از تقوا است ، سپس افزود: وَ لَمْ یُقْسَمْ بَیْنَ النّاسِ شَیْءٌ أَقَلَّ مِنَ الْیَقِین: در میان مردم چیزى کمتر از یقین تقسیم نشده است !.

راوى سؤال مى کند: یقین چیست؟ مى فرماید: حقیقت یقین، توکل بر خدا، تسلیم در برابر ذات پاک او، رضا به قضاى الهى، و واگذارى تمام کارهاى خویش به خداوند است .

از نشانه هاى صحت یقین مردم مسلمان این است که: مردم را با خشم الهى از خود خشنود نکند، و آنها را بر چیزى که خداوند به او نداده است، ملامت ننماید (آنها را مسؤول محرومیت خود نشمارد)… خداوند به خاطر عدل و دادش، آرامش و راحت را در یقین و رضا قرار داده، و اندوه و حزن را در شک و ناخشنودى.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

معبودی که خلق در او حیرانند

14 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ

بنام خداوند بخشنده مهربان* بگو: «او خداوند، یکتا و یگانه است.(اخلاص/۱)

اللّه اسم خاص براى خداوند است، و در همین یک کلمه، به تمام صفات جلال و جمال او اشاره شده است، و به همین جهت، آن اسم اعظم الهى نامیده شده.


این نام، جز بر خدا اطلاق نمى شود، در حالى که نام هاى دیگر خداوند معمولاً اشاره به یکى از صفات جمال و جلال او است، مانند: عالم و خالق و رازق و غالباً به غیر او نیز اطلاق مى شود (مانند رحیم و کریم و عالم و قادر و…)

با این حال، ریشه آن معنى وصفى دارد، و در اصل، مشتق از وَلَهْ به معنى تحیر است; چرا که عقل ها در ذات پاک او حیران است، چنان که در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است: اللّهُ مَعْناهُ الْمَعْبُودُ الَّذِی یَأْلَهُ فِیهِ الْخَلْقُ، وَ یُؤْلَهُ إِلَیْهِ، وَ اللّهُ هُوَ الْمَسْتُورُ عَنْ دَرْکِ الأَبْصَارِ، الْمَحْجُوبُ عَنِ الأَوْهَامِ وَ الْخَطَراتِ:

اللّه مفهومش، معبودى است که خلق در او حیرانند و به او عشق مىورزند، اللّه همان کسى است که از درک چشم ها، مستور است، و از افکار و عقول خلق محجوب .

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

ترازوهای سبک

13 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ /فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ

و امّا کسى که ترازوهاى (اعمال) او سبک است،پناهگاهش «هاویه» [= دوزخ ] است.
(قارعة/۹-۸)

تعبیر به أُمّ در جمله فَأُمُّهُ هاوِیَة به خاطر این است که: أُمّ به معنى مادر است، و مى دانیم: مادر پناهگاهى است براى فرزندان که در مشکلات به او پناه مى برند، و نزد او مى مانند، و در اینجا اشاره به این است که: این گنهکاران خفیف المیزان، محلى براى پناه گرفتن جز دوزخ نمى یابند، واى به حال کسى که پناهگاهش جهنم باشد!

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

قوس عجیب صعودى و نزولى انسان

12 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ

 کسانی که ایمان آوردند واعمال صالح انجام دادند بهترین خلق (خدا) هستند.

(بینه/۷)

از آیات این سوره به خوبى استفاده مى شود: هیچ مخلوقى در عالم، فاصله قوس صعودى و نزولیش به اندازه انسان نیست، اگر داراى ایمان و اعمال صالح باشد (توجه داشته باشید که عَمِلُوا الصّالِحات همه اعمال صالح را شامل مى شود نه بعضى را) برترین خلق خدا است، و اگر راه کفر و ضلالت و لجاج و عناد را بپوید، چنان سقوط مى کند که بدترین خلق خدا مى شود!

این فاصله عظیم میان قوس صعودى و نزولى انسان، گر چه مسأله حساس و خطرناکى است، ولى دلالت بر عظمت مقام نوع بشر و قابلیت تکامل او دارد، و طبیعى است که در کنار چنین قابلیت و استعداد فوق العاده اى، امکان تنزل و سقوط فوق العاده نیز باشد.

حضرت على(علیه السلام) و شیعیانش خیر البریّه اند در روایات فراوانى که از طرق اهل سنت و منابع معروف آنها، و همچنین در منابع معروف شیعه نقل شده، آیه أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ: آنها بهترین مخلوقات خدا هستند به على(علیه السلام) و پیروان او تفسیر شده است.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

زمین تمام خبرهایش را بازگو می کند.

11 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان


?يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا (زلزال/۴)

در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو مى کند.

در آن روز ،آنچه از خوبى ها، بدى ها، و اعمال خیر و شرّ، بر صفحه زمین واقع شده است، همه را برملا مى سازد، و یکى از مهمترین شهود اعمال انسان در آن روز، همین زمینى است که ما اعمال خود را بر آن انجام مى دهیم، و شاهد و ناظر ما است.

در حدیثى، از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: أَ تَدْرُونَ ما أَخْبارُها؟: آیا مى دانید منظور از اخبار زمین در اینجا چیست ؟

قالُوا: اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ: گفتند: خدا و پیغمبرش آگاه تر است .

فرمود: أَخْبارُها أَنْ تَشْهَدَ عَلى کُلِّ عَبْد وَ أَمَة بِما عَمِلَ عَلى ظَهْرِها، تَقُولُ عَمِلَ کَذا وَ کَذا، یَوْمَ کَذا، فَهذا أَخْبارُها:

منظور از خبر دادن زمین این است که: اعمال هر مرد و زنى را که بر روى زمین انجام داده اند خبر مى دهد، مى گوید: فلان شخص در فلان روز فلان کار را انجام داد، این است خبر دادن زمین !

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

اسم خاص برای خدا

10 اسفند 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ

بنام خداوند بخشنده مهربان* بگو: «او خداوند، یکتا و یگانه است.(اخلاص/۱)

اللّه اسم خاص براى خداوند است، و در همین یک کلمه، به تمام صفات جلال و جمال او اشاره شده است، و به همین جهت، آن اسم اعظم الهى نامیده شده.

این نام، جز بر خدا اطلاق نمى شود، در حالى که نام هاى دیگر خداوند معمولاً اشاره به یکى از صفات جمال و جلال او است، مانند: عالم و خالق و رازق و غالباً به غیر او نیز اطلاق مى شود (مانند رحیم و کریم و عالم و قادر و…)

با این حال، ریشه آن معنى وصفى دارد، و در اصل، مشتق از وَلَهْ به معنى تحیر است; چرا که عقل ها در ذات پاک او حیران است، چنان که در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است: اللّهُ مَعْناهُ الْمَعْبُودُ الَّذِی یَأْلَهُ فِیهِ الْخَلْقُ، وَ یُؤْلَهُ إِلَیْهِ، وَ اللّهُ هُوَ الْمَسْتُورُ عَنْ دَرْکِ الأَبْصَارِ، الْمَحْجُوبُ عَنِ الأَوْهَامِ وَ الْخَطَراتِ:

اللّه مفهومش، معبودى است که خلق در او حیرانند و به او عشق مىورزند، اللّه همان کسى است که از درک چشم ها، مستور است، و از افکار و عقول خلق محجوب .

تفسیر نمونه

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 23

موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

موضوعات

  • همه
  • مؤسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه دامغان
  • مقالات و پایان نامه ها
  • اخبار مؤسسه
  • احادیث و روایات
  • مناسبت ها
  • سخنی از دل
  • با بزرگان
  • سخن مشاور
  • سیره شهدا
  • حکایت
  • ادعیه
  • احکام
  • معصومین
  • مسابقه
  • کلام رهبر معظم انقلاب
  • حجاب و عفاف
  • سایر
  • نماز
  • نمی از یم امام انقلاب
  • بیانیه
  • اخلاق
  • اخبار
  • معرفی کتاب
  • تندرستی
  • تفسير
  • خانواده
  • بروشور
  • درنگی در نهج البلاغه
  • مسابقه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

آمار

  • امروز: 106
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1976
  • 1 ماه قبل: 5792
  • کل بازدیدها: 148015
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس