دروغ کوچک و بزرگ
امام سجاد عليه السلام
از دروغ كوچك و بزرگش جدّى و شوخ اش بپرهيزيد زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد ، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرأت پيدا مى كند .
تحف العقول ص ۲۷۸
امام سجاد عليه السلام
از دروغ كوچك و بزرگش جدّى و شوخ اش بپرهيزيد زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد ، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرأت پيدا مى كند .
تحف العقول ص ۲۷۸
عَن أبى عَبْدِاللّه عليه السلام:
حَسْبُ الْمؤْمِنِ غَيْراً إِذا رَأى مُنْكَراً اَنْ يَعْلَمَ اللّه ُ مِنْ نِيَّـتِهِ أَنـَّهُ لَهُ كارِهٌ.
امام صادق عليه السلام فرمودند:
درغيرتمندبودن مؤمن همين بس كه هرگاه كار زشت و ناپسندى مشاهده كرد خداى متعال از نيّتش در مورد ناخوش داشتن آن منكر آگاه باشد.
وسائل الشيعه، ج 11، ص 409، ح 1
حضرت رسول اکرم
(صلی الله علیه و آله) فرمود:
هر زنی که با شوهرش مدارا نداشته باشد و بر او چیزی اجبار کند که قادر نباشد و در حد توان او نباشد،خدا هیچ عمل او را قبول نمی کند و خدا را در حالی ملاقات خواهد کرد که ازاو خشمناک و در غضب است.
خانه ای پیش خداص۱۶۸
قال الصادق علیه السلام:
سَئَلتُ أبا عَبدِالله (علیه السلام) عَنِ البَاقِیاتِ الصَّالِحات، فَقَال: هِی الصَّلواة فَحَافِظُوا عَلَیها
ادریس قمی می گوید از امام صادق (علیه السلام) در مورد کارهای نیک ماندگار سؤال کردم، امام فرمود: آن نماز است، پس محافظت بر نماز کنید.
مستدرک الوسائل،ص۱۷۲
✍امام رضا (علیه السلام) :
شش نفر خود را تمسخر میکنند:
آنکه با زبان از خدا طلب بخشش میکند اما با قلبش پشیمان نیست، خود را مسخره کرده است. کسی که از خدا موفقیت بخواهد اما تلاش نکند،خود را مسخره کرده است. آنکه از خدا بهشت را طلب کند اما بر سختیهای دنیا صبر نکند،خود را مسخره کرده است.
کسی که با زبان از دوزخ به خدا پناه میبرد اما شهوات را ترک نمیکند خود را تمسخر میکند. آنکه مرگ را یاد میکند اما خود را برای آن آماده نکرده است خود را مسخره کرده است. کسی که خدا را یاد میکند اما مشتاق دیدار خدا نیست خود را تمسخر میکند.
معدن الجواهر ج۱ ص۵۹
عَنْ الصادقِ عليه السلام:
اِذا رَأى الْمُنكَرَ فَلَمْ يُنكِرَهُ وَ هوُ يَقْدِرُ عَلَيْهِ، فـَقـَدْ أَحـَبَّ أَنْ يـُعْصَى اللّه ُ، وَ مَنْ أَحَبَّ اَنْ يُعْصَى اللّه ُ فَقَدْ بارَزَ اللّه َ بِالْعَداوةِ.
امام صادق عليه السلام فرمودند:
كسى كـه توانـائى نـهى_ازمنـكر را داشـته باشـد و نهى از منـكر نكـند، دوست دارد كه خـداوند اطـاعت نشـود، و كسى كه نافرمانى خـدا را دوست داشته باشد، آشكارا بـا خـداوند دشمنى كرده است.
امام علیه السلام از بخشنده ترین مردم در سخاوت، نیکی و احسان به نیازمندان بود و برای مال دنیا ارزشی قائل نبود مگر این که با آن گرسنه ای را سیر کند و یا برهنه ای را بپوشاند؛ فقرا را بر خود ترجیح می داد اگرچه به آن مال احتیاج داشت. او و اهل بیت او کسانی هستند که غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و سه روز روزه گرفتند و به جز آب خالص چیزی نیاشامیدند. خداوند متعال سوره ی «هل اتی» را در شأن آنان نازل کرد که مایه ی فخر و شرف در طول تاریخ و نشانی از فضل و بزرگی مقام آن ها نزد خداوند متعال، تا روز قیامت است.
امام علیه السلام انگشتر خود را هنگام نماز، به فقیر صدقه داد و خداوند متعال درباره ی او، این آیه کریمه را نازل کرد: :sparkles:إنَّما وَلِیُّکُمُ الله ورسوله والَّذین آمنوا الَّذین یُقیمونَ الصَّلاهَ وَیُؤتونَ الزَّکاهَ وهم راکعون؛ همانا ولی و سرپرست شما خدا و رسول او و کسانی که ایمان آوردند می باشند، آنان که نماز به پا می دارند و زکات می دهند در حالی که رکوع می کنند
کتاب دانشنامه امام امیرالمومنین علی علیه السلام
عبداللهبنعباس حکایت نمودهاست :
روزی عمربنخطاب به امام علیبنابیطالب (ع )گفت: یا اباالحسن! در حکم و قضاوت بین افراد بسیار عجول هستی و بدون آنکه قدری تأمل کنی قضاوت مینمایی.
امام علی( ع) بهعنوان پاسخ، کف دست خود را جلوی عمر باز کرد و فرمود:
انگشتان دست من چند عدد است؟
عمر پاسخ داد: عدد میباشد .
امام فرمود :چرا در پاسخ عجله کردی؟ و بدون آنکه بیاندیشی جواب مرا فوری دادی؟
عمر گفت: موضوعی نبود که پنهان باشد بلکه آشکار و ساده بود و نیازی به تأمل نداشت.
امام علیبنابیطالب (ع) فرمود: مسائل و قضایایی که من پاسخ میدهم و قضاوت میکنم برای من آشکار و ساده است و نیازی به فکر و اندیشه ندارد و چیزی از اسرار عالم بر من پنهان و مخفی نیست همانطوری که تعداد انگشتان دست من بر تو ساده و آشکار بود.
سلونی قبل اءن تفقدونی، ج ۲
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با اینکه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش یک شب قدر است) .
:حضرت فرمود: «عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
فروع کافی، ص ۱۵۷
جوانی در بنیاسرائیل زندگی میکرد و به عبادت حقتعالی مشغول بود روزها را به روزه و شبهارا به نماز و طاعت تا بیست سال کارش همین بود تا که یک روز فریبخورده و کمکم از خدا کناره گرفت و عبادتها را تبدیل به معصیت و گناه کرد و از جمله گناهکاران قرار گرفت و در این کار بیست سال باقی ماند .
یک روز آمد جلو آئینه خود را ببیند نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیتهای خود بدش آمد و از کردههای خود سخت پشیمان گردید گفت:
خدایا !بیست سال عبادت و بیست بیست سال معصیت کردم.
اگر برگردم بسوی تو آیا قبولم میکنی ؟
صدایی شنید که میفرماید:” اجبتنا فاحببناک ترکتنا فترکناک معصیتنا و امهلناک و ان رجعت الینا قبلنا”
( تا آن وقتیکه ما را دوست داشتی پس ما هم تو را دوست داشتیم:heart: ترک ما کردی پس ما هم تو را ترک کردیم معصیت ما را کردی ترا مهلت دادیم پس اگر برگردی به جانب ما تو را قبول میکنیم .
پس توبه نمود و یکی از عباد قرار گرفت و از این مرحمت ها از خدا نسبتبه همه گنهکاران بوده و هست.
ثمرات الحیاه، ج ۳، ص۳۷۷
معشوق توست از کلمههای عاطفی و عاشقانه استفاده کن.
با کلماتی توجه به موجودیت او را در زندگی اظهار کند(از او زیاد قدردانی کن)
همواره با جملاتی از زیبایی او واعمالش تعریف کن.
اشتباه و خطا هایش را به رخ اونکش.
امام صادق عليه السلام به مُيَسِّر فرمود:
«اى ميسر دعا كن و مگو كه كار گذشته است و آنچه مقدر شده همان شود (و دعا اثرى ندارد)،همانا نزد خداى عز و جل منزلت و مقامى است كه بدان نتوان رسيد جز بدرخواست و مسألت، و اگر بنده اى دهان خود ببندد و درخواست نكند چيزى باو داده نشود، پس درخواست كن تا به تو داده شود، اى ميسر هيچ درى نيست كه كوبيده شود جز اينكه اميد آن رود كه بروى كوبنده باز شود»
کافی، ج 2،ص 466
دعا به فرمایش امام صادق علیهالسلام وسیلهای است برای درخواست بنده از خدا بهویژه در ماه مبارک رمضان که ماه دعا و استغفار است و دعا برای بهترین بنده خدا در ادعیه این ماه بهویژه دعای افتتاح بسیار سفارش شده است. در این ماه دستهای خود را بلند کنیم و در وقت سحر و افطار برای سلامتی و ظهور حضرت بقیهالله الاعظم دعا کن تا خداوند به انفاس قدسیه خود حضرت فرج ایشان را برسانند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
کسانی که بر امامت (حضرت مهدی علیه السلام) در زمان غیبت او ثابت و استوار بمانند از نایاب ترین افراد هستند.
احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج۱۳، ص۱۵۵
انس بن مالک در خانه امام مجتبی علیهالسلام نشسته و با امام گرم گفت وگو بود. در میان صحبت آنها، یکی از کنیزان وارد اتاق شد و شاخه گلی را که در دست داشت، به امام تقدیم کرد. امام گل را گرفت و لبخندی به او زد و با مهربانی فرمود: «تو را در راه خدا آزاد کردم.» انس از سخن امام تعجب کرد و پرسید: «شما چگونه او را در مقابل شاخه گلی بیارزش، آزاد میکنید؟» چرا که ارزش یک کنیز صدها دینار بوده است. امام با تبسمی برخاست و پاسخ داد: «خداوند بزرگ این گونه بر ما پسندیده است. در قرآن کریم می فرماید:«اذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها؛ هرگاه کسی به شما نیکی کرد، او را با نیکی و رفتار شایسته ای پاسخ گویید.» آن کنیز میخواست با کار خود، مرا خوشحال کند. دیدم بهترین چیز که میتواند او را خوشحال کند، آزادیاش است. بنابراین، او را در راه خدا آزاد کردم».
قلمرو آفتاب: داستانهایی از سیره اخلاقی پیشوایان معصوم علیه السلام
یکی از اصحاب امام باقر (علیهالسلام) بنام ابو صباح کنانی به خانه :house:امام باقر (علیهالسلام) آمد و در را کوبید. کنیز امام پشت درآمد و در را باز کرد ابو صباح دست بر سینه کنیز نهاد و گفت: به آقایت بگو ابو صباح کنانی اجازه ورود میخواهد.
امام باقر (علیهالسلام) که از دست نهادن ابو صباح بر سینه کنیزش اطلاع یافته بود غیرتش به جوش آمد و بهقدری ناراحت شد که همان لحظه فریاد زد :
ای بیمادر! وارد شو.
ابو صباح وارد خانه شد امام را عصبانی و خشمگین دید.
به عذرخواهی پرداخت.
امام با تندی به او فرمود: تو خیال میکنی این دیوارها مانع ما از آگاهی به پنهانی هاست.
چرا چنین کردی؟
بپرهیز از اینکه این کار ناپسند را تکرار کنی.?
بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۸