قضاوت یا علم آشکار
15 اردیبهشت 1400 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان
عبداللهبنعباس حکایت نمودهاست :
روزی عمربنخطاب به امام علیبنابیطالب (ع )گفت: یا اباالحسن! در حکم و قضاوت بین افراد بسیار عجول هستی و بدون آنکه قدری تأمل کنی قضاوت مینمایی.
امام علی( ع) بهعنوان پاسخ، کف دست خود را جلوی عمر باز کرد و فرمود:
انگشتان دست من چند عدد است؟
عمر پاسخ داد: عدد میباشد .
امام فرمود :چرا در پاسخ عجله کردی؟ و بدون آنکه بیاندیشی جواب مرا فوری دادی؟
عمر گفت: موضوعی نبود که پنهان باشد بلکه آشکار و ساده بود و نیازی به تأمل نداشت.
امام علیبنابیطالب (ع) فرمود: مسائل و قضایایی که من پاسخ میدهم و قضاوت میکنم برای من آشکار و ساده است و نیازی به فکر و اندیشه ندارد و چیزی از اسرار عالم بر من پنهان و مخفی نیست همانطوری که تعداد انگشتان دست من بر تو ساده و آشکار بود.
سلونی قبل اءن تفقدونی، ج ۲