قبول توبه
جوانی در بنیاسرائیل زندگی میکرد و به عبادت حقتعالی مشغول بود روزها را به روزه و شبهارا به نماز و طاعت تا بیست سال کارش همین بود تا که یک روز فریبخورده و کمکم از خدا کناره گرفت و عبادتها را تبدیل به معصیت و گناه کرد و از جمله گناهکاران قرار گرفت و در این کار بیست سال باقی ماند .
یک روز آمد جلو آئینه خود را ببیند نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیتهای خود بدش آمد و از کردههای خود سخت پشیمان گردید گفت:
خدایا !بیست سال عبادت و بیست بیست سال معصیت کردم.
اگر برگردم بسوی تو آیا قبولم میکنی ؟
صدایی شنید که میفرماید:” اجبتنا فاحببناک ترکتنا فترکناک معصیتنا و امهلناک و ان رجعت الینا قبلنا”
( تا آن وقتیکه ما را دوست داشتی پس ما هم تو را دوست داشتیم:heart: ترک ما کردی پس ما هم تو را ترک کردیم معصیت ما را کردی ترا مهلت دادیم پس اگر برگردی به جانب ما تو را قبول میکنیم .
پس توبه نمود و یکی از عباد قرار گرفت و از این مرحمت ها از خدا نسبتبه همه گنهکاران بوده و هست.
ثمرات الحیاه، ج ۳، ص۳۷۷