موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فراموشی قیامت را ساده نگیرید

07 مهر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان


?إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ (۲۶- ص)

?بى‏‌تردید كسانى كه از راه خدا منحرف مى‏‌شوند، چون روز حساب را فراموش كرده‏‌اند، عذابى سخت دارند.

در این آیه، قرآن کریم به این حقیقت اشاره مى‏‌كند كه گمراهى از مسیر حق ناشی از فراموشى قیامت است و نتیجه‏‌اش عذاب شدید الهى است.

بر اساس این آیه فراموشى روز قیامت سرچشمه گمراهی‌ها است و هر گمراهى، آمیخته با این فراموش‌كارى است. این اصل، تاثیر تربیتى توجه به معاد را در زندگى انسان‌ها روشن مى‏‌سازد.

روایاتى كه در این زمینه در منابع اسلامى وارد شده بسیار قابل دقت است.
 از جمله حدیث معروفى است كه هم از پیغمبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله و هم از امیرالمؤمنین على علیه‌السلام در خطبه ۴۲ نهج‌البلاغه نقل شده كه فرمودند:
 «اى مردم! وحشتناك‌ترین چیزى كه از ناحیه آن بر شما مى‏‌ترسم دو چیز است: پیروى از هوای نفس و آرزوهاى دور و دراز است؛ اما پیروى از خواهش نفس، شما را از حق باز مى‏‌دارد و آرزوهاى دور و دراز قیامت را از یاد شما میبرد.»

نمونه

 نظر دهید »

عهدی که با خدا بسته ایم

06 مهر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان


?أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یَا بَنى ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَكمُ‏ عَدُوٌّ مُّبِینٌ(۶۰) وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(۶۱- یس)


?اى فرزندان آدم! آیا با شما عهد نبستم كه شیطان را بندگى نكنید كه او براى شما دشمن آشكارى است؟ و گفتم كه مرا بندگى كنید كه این، راه مستقیم است.

✍روی صحبت این آیه با مجرمین است که با توبیخ آن‌ها را به یاد عهدی می‌اندازد که به آن بی‌توجهی کردند و در دام دشمنی معروف به نام شیطان افتاده و از راه مستقیم خارج شدند.

علت این که خداوند مجرمین را به عنوان بنى‌آدم خطاب كرده این است كه دشمنى شیطان با این عده که باعث انحراف و هلاکت این‌ها شد روی غرض خاصى نسبت به آن‌ها نبوده؛ بلكه به این دلیل بوده كه آن‌ها فرزندان آدم بودند. و این دشمنى در روز اول آن جا بروز كرد كه مامور به سجده بر آدم شد و زیر بار نرفت و استكبار كرد. نتیجه‏‌اش هم این شد كه از درگاه خدا رانده شد و از آن روز با فرزندان آدم(ع) نیز دشمن گردید و همه را تهدید كرد.

متن عهدنامه را هم در آیه بازگو کرده است: شیطان را عبادت و پرستش و اطاعت نكنند و تنها خداوند متعال را پرستش و عبادت کنند. منظور از «عبادت كردن و پرستیدن شیطان»، اطاعت و پیروی از وسوسه های اوست.

اما این‌که ما کِی و کجا این عهد را با خدا بستیم مفسران نظرات گوناگون داده اند که به نظر می رسد این عهد همان عهدی است که در عالم فطرت بین انسان و خدای او منعقد شد و اگر روی آن را با غبار غفلت و معصیت نپوشانده باشد هر لحظه که به آن توجه کند به یاد آن عهد می‌افتد.

خلاصه این‌که منشأ انحراف و تباهی ما بی‌توجهی به آن عهدی است که با خدا بسته‌ایم و نتیجه این بی توجهی هم چیزی نیست جز افتادن در دام شیطانی که بر تباه کردن ما قسم یاد کرده است.

 نظر دهید »

آنچه که ابلیس را ملعون ابد کرد

05 مهر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالين (۷۵) قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين (۷۶) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجيم (۷۷) وَ إِنَّ عَلَیْكَ لَعْنَتىِ إِلىَ‏ یَوْمِ الدِّینِ(۷۸- ص)

?خداوند متعال فرمود: اى ابلیس! چه چیز مانع شد بر مخلوقى كه من آفریدم سجده نكنی؟ تكبر ورزیدى، یا بالاتر از آن بودى كه فرمان سجود به تو داده شود؟ ابلیس [گزینه اول را انتخاب کرد و] گفت: من از او (آدم) بهترم، چرا كه مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل‏. خداوند به او فرمود: از صفوف ملائكه، از آسمان برین، بیرون رو كه تو رانده درگاه منى و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت ادامه خواهد یافت‏.

سه درس آموزنده و مهمی که در این گفتگو نهفته است:

در پاسخ ابلیس اشاره‏‌اى است به این‌كه از نظر ابلیس اوامر الهى به خودی خود لازم الاجرا نیستند؛ بلکه فرامین الهی وقتى اطاعت از آن‌ها لازم است كه حق باشند و چون امرش به سجده كردن، حق نبود پس اطاعتش هم واجب نبود. برگشت این حرف به این است كه ابلیس اطلاق مالكیت خدا و حكمت او را قبول نداشته و این همان اصل و ریشه‏‌اى است كه تمامى گناهان و عصیان‌ها از آن سرچشمه مى‏‌گیرد؛ چون معصیت وقتى سرمى‏‌زند كه صاحبش با انکار ربوبیت خدا و با این توجیه که ارتکاب معصیت بهتر از ترک آن است، از حکم الهی سرپیچی کند.

 این مجازات سنگین برای ابلیس تنها برای ترک یک سجده نبود؛ آنچه باعث این سقوط و لعنت ابدی ابلیس شد استکبار او بود. استکباری که با اظهار نظر و استدلال در برابر امر الهی وجودش ثابت شد. اگر استدلال ابلیس را تحلیل کنیم سر از كفر عجیبى در مى‏‌آورد او با این سخن خود در حقیقت به خدا گفت که برخی از دستورات تو اساس و پایه درستی ندارد (انکار حکمت الهی) و نیز برخی از دستورات تو کاملا نادرست است معاذالله جاهلانه است (انکار علم الهی) و من بهتر از می فهمم.

کسی که عالمانه و از روی عمد مرتکب معصیت می شود در حقیقت همان راهی را رفته است که ابلیس رفته. یعنی به خدا می گوید تو گفته ای نکن ولی نظر من این است که انجام این کار اشکالی ندارد و بعد مرتکب می شود.

المیزان

 نظر دهید »

روزی که دست حرف می زند و پا شهادت می‌دهد

04 مهر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون (۶۵- یس)

?امروز بر دهان‏‌هایشان مُهر سکوت می زنیم و دست‏‌هایشان با ما سخن مى‏‌گویند و پاهایشان به اعمالى كه همواره مرتكب مى‏‌شدند، گواهى مى‏‌دهند.

براساس این آیه، دست و پای مجرمین به آن گناهانی كه با آن انجام داده‏‌اند شهادت مى‏‌دهند؛ مثلا دست‌ها به آن گناهانى شهادت مى‏‌دهد كه صاحب دست به وسیله آن‏ مرتكب شده؛ مانند
سیلى‏‌هایى كه به ناحق به مردم زده،
اموالى كه به ناحق تصرف كرده،
نوشته هایی كه به ناحق نوشته و امثال آن.
و پاها نیز به آن گناهانى شهادت مى‏‌دهند كه صاحبشان با آن‌ها انجام داده؛ مانند
قدم‏‌هایى كه به سوى مجلس گناه و برای انجام معصیت، خیانت، ظلم، فتنه‏‌انگیزى و امثال آن برداشته است.

ازهمین جا روشن مى‏‌گردد كه هر عضوى به عمل مخصوص به خود شهادت مى‏‌دهد و نام دست و پا در آیه شریفه از باب ذكر نمونه است و گرنه چشم و گوش و زبان و هر عضو دیگر نیز به كارهایى كه به وسیله آن‌ها انجام شده،‌ شهادت مى‏‌دهند.

المیزان

 نظر دهید »

سیل و زلزله ای که ما می سازیم

03 مهر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون (41- روم)

به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى در خشكى و دریا نمودار شد تا خداوند كیفر برخى از آنچه را که انجام داده‏اند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان‏ برگردند.

مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایى عمومى است كه منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود مى‏‌كند؛ مانند زلزله، قحطى، بیماری‌های واگیردار، جنگ‌ها و غارت‌ها؛ خلاصه هر بلایى كه نظام آراسته و صالح جارى در عالم را بر هم ‏زند و زندگی خوش انسان‌ها را از بین ببرد. آیه شریفه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنى به خاطر شركى است كه مى‌ورزند، و گناهانى است كه مى‏‌كنند.
المیزان

 

 نظر دهید »

احترام همیشه؛ اما اطاعت تا مرز حرام

02 مهر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَ إِن جَاهَدَاكَ عَلىَ أَن تُشْرِكَ بىِ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فىِ الدُّنْیَا مَعْرُوفًا (15- لقمان)

?و اگر پدر و مادر تلاش كردند تو چیزى را شریك من قرار دهى كه از آن آگاهى ندارى، از آنان اطاعت مكن‏ ولی در دنیا رفتار شایسته ای با آنها داشته باش.

از این آیه دو دستور مهم درباره رفتار با والدین دیده می شود:

۱. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آن‌ها گوش دهد.

۲. احترام به پدر و مادر زمان و مکان نمی شناسد. بر همه لازم و واجب است که در همه حال آنها را تکریم کند و احترام بگذارد حتی در آن لحظه ای که آنها او را به ترک واجب یا انجام معصیتی امر کرده اند و سر باز می زند هم نباید کم ترین بی احترامی نسبت به آن‌ها کند.
المیزان

 نظر دهید »

عده ای که امیدی به هدایتشان نیست

01 مهر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُون (53- روم)

?و تو نمى‏‌توانى كوردلان را از گمراهى‏شان نجات دهی. فقط كسانى سخن تو را مى‏شنوند كه ایمان به آیات ما آورده و در برابر حق تسلیم‏اند.

قرآن کریم غیر از حیات و مرگ بدنی و همچنین شنوایى و بینایى ظاهرى، نوع دیگرى از حیات و مرگ، دید و شنود را مطرح می کند که هم فراتر از نوع مادی و ظاهری آن است و هم سعادت یا بدبختى انسان به آن بستگی دارد.

در فرهنگ قرآن، سعادت انسان در گرو ایمان و عمل صالحی است که انسان بر اساس دستورات وحی و فطرت انجام می دهد. دریافت آموزه های وحیانی از فرستادگان الهی هم تنها در صورتی ممکن است که دریافت کننده صاحب گوش درونی شنوا و روح ایمانی زنده باشد و اگر کسی در اثر گناه و پلیدی گوش باطنش کر شد و روح ایمانش مُرد؛ دیگر امیدی به هدایت او توسط فرستادگان حق نخواهد بود؛ هر چند هدایتگری مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله بخواهد او را هدایت کند؛ چون او ابزار لازم برای سعادت را به سوء اختیار خود از دست داده است؛ بنابراین امکان هدایت او دیگر وجود ندارد.

در مقابل کسانی که روح تسلیم و ایمان در آنها زنده است و گوش و چشم دل به گناه کر و کور نکرده اند در برابر ندای وحی و فطرت تسلیم اند و همین امر سبب سعادت و خیری عاقبت آن‌ها می شود. بر این اساس خدا به پیامبرش توصیه می کند که این قدر مشغول این گونه افراد سست عنصر نشو و غم بى‌ایمانی‌شان را مخور؛ این‌ها به آیات ما ایمان نمى‏‌آورند و در آنها تعقل نمى‏كنند؛ چون اینان مردگانى كر و كورند و تو نمى‏‌توانى چیزى به ایشان بفهمانی و هدایتشان كنى؛ تو تنها كسانى را مى‏ توانی هدایت ‏كنى كه به آیات ما ایمان داشته باشند؛ یعنى در این جهت‏‌ها تعقل كنند و تصدیق نمایند.

المیزان

 نظر دهید »

عاقبت گنهکاری که توبه نکند

31 شهریور 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن (10- روم)

?سرانجام كسانى كه اعمال بد انجام دادند بجایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند، و از آن بدتر به استهزاء و مسخره كردن آن برخاستند.

این آیه هشداری است به کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند. کسانی که با توبه بعد از گناه، جانشان را شستشو نمی دهند در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند.

حقیقت این است که گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است.

آرى گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را مى‏‌خورد و آن را از بین مى‏‌برد تا كار به جایى مى‏‌رسد كه سر از تكذیب آیات الهى در مى‏‌آورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهى وا مى‏‌دارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذارى در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهى، راهى باقى نمى‏‌ماند.

نمونه

 نظر دهید »

هدایتی که نصیب هر کس نمی شود

30 شهریور 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين (69- عنکبوت)

كسانى كه در راه ما جهاد كنند ما آنها را به طرق خویش هدایت مى‏كنیم، و خداوند با نیكوكاران است‏.

«مجاهدة» یعنى به كار بردن آخرین حد وسع و قدرت در دفع دشمن که بر سه قسم است: جهاد با دشمن ظاهرى، جهاد با شیطان و جهاد با نفس. «جاهَدُوا فِینا؛ جهادشان همواره در راه ماست‏» کنایه از این است كه جهادشان چه در راه عقیده و چه در راه عمل در امورى است كه متعلق به خداوند متعال است.

« سُبُلَنَا؛ راه‏‌هاى خدا» عبارت است از راه ‏هایى كه آدمى را به سوى او هدایت و به او نزدیك مى‏‌كند؛ چون به عنوان مثال وقتى مى‏‌گویند این راهِ سعادت است، معنایش این است كه: این راه به سعادت ختم مى‏‌شود.

نکته قابل توجه اینکه هدایتی که در آیه آمده است از جنس هدایت ابتدایی که همه انسان‌ها از آن برخوردارند نیست. هدایت ابتدایی همان نشان دادن راه در ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام الهی در مورد تمام انسان‌ها محقق می شود. از این مرحله به بعد کسانی که طبق آن برنامه های عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف. مؤید این تفسیر اشاره به معیت یا همان همراهی اختصاصی است که در جمله بعد آمده است.
المیزان
تفسیر

 1 نظر

بالاتر از بهشت

29 شهریور 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تجَْرِی مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَهً فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبرَُ ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(۷۲- توبه)
?در این آیه پس از آنکه خداوند متعال مؤمنین را به بهشت و نعمت‌های فوق‌العاده آن وعده می‌دهد اشاره‌ای هم به پاداشی فراتر از بهشت می‌کند و آن را فوز عظیم می‌خواند.
علامه طباطبایی با استفاده از سیاق آیه، جمله « وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ » را این‌گونه معنا می‌کند: خشنودی خدا از ایشان از همه این حرف‌ها بزرگ‌تر و ارزنده‌تر است.(۱)
هیچ‌کس نمی‌تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا به یک انسان دست می‌دهد را توصیف کند و به گفته بعضی از مفسران حتی گوشه‌ای از این لذت روحانی از تمام بهشت و نعمت‌های گوناگون و بی‌پایانش، برتر و بالاتر است؛ البته ما هیچ یک از نعمت‌های جهان دیگر را نمی‌توانیم در این قفس دنیا و زندگانی محدودش، در فکر خود ترسیم کنیم، تا چه رسد به این نعمت بزرگ روحانی و معنوی.‌(۲)

۱. المیزان، ج۹، ص۳۳۹
۲. نمونه، ج۸، ص۳۹

 نظر دهید »

فروشندگان جان و مال

28 شهریور 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِین

?[آن مؤمنان] همان توبه‏ كنندگان پرستندگان سپاسگزاران روزه‏ داران ركوع ‏كنندگان سجده‏ كنندگان وادارندگان به كارهاى پسنديده بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقررات خدايند و مؤمنان را بشارت ده.

مؤمنان را که فروشندگان جان و مال به خدا هستند با ۹ صفت بارز معرفى مى‌کند:

*جان و روحشان را با توبه از گناه پاک می‌کنند: تائبون
*با عبادت خودسازی می‌کنند: عابدون
*:سپاس و حمد خدا برای نعمت‌هاى مادى و معنوى دارند: حامدون
*از یک کانون عبادت و پرستش به کانون دیگرى رفت و آمد دارند:السائحون این‌طوری همه جا کانون عبودیت پروردگار و خودسازى و تربیت براى آن‌ها است.
بعضى دیگر (سائح ) را به معنى (صائم ) و روزه‌دار گرفته‌اند، زیرا روزه یک کار مستمر در سراسر روز است، در حدیثی از پیامبر صلوات الله علیه می‌خوانیم:
ان السائحین هم الصائمون: سائحان روزه‌دارانند.
*در برابر عظمت خدا رکوع مى‌کنند: الراکعون.
*بر آستان الهی سجده می‌زنند :الساجدون
*مردم را به نیکی‌ها دعوت مى کنند:الامرون بالمعروف
* با هرگونه فساد و منکرى مى‌جنگند: و الناهون عن المنکر.
*به حفظ حدود الهى، و اجراى قوانین خداوند، و اقامه حق و عدالت قیام مى‌کنند: و الحافظون لحدود الله.

پس از ذکر این صفات نه‌گانه، خداوند بار دیگر چنین مؤمنان را تشویق نموده و به پیامبرش مى‌فرماید:
این مؤمنان را بشارت ده: و بشر المؤمنین
چون بشارت بطور مطلق آمده است، مفهوم هر خیر و سعادتى را در بر مى‌گیرد، یعنى آن‌ها را به هر خیر و هر سعادت و هر گونه افتخار بشارت ده !

تفسیر نمونه،سوره توبه، آیه شریفه ۱۱۲.

 نظر دهید »

بتی که پرستش آن بین ما رواج دارد

27 شهریور 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ (فرقان- ۴۳)

 ?آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش برگزیده؟

«هوی» به معنای میل نفس به سوی خواسته‌های خودش است؛ بدون اینکه آن تمایلات را با عقل خود سنجیده و هماهنگ کرده باشد و مراد از «معبود گرفتن هوای نفس»؛ اطاعت و پیروی کردن آن است؛ بدون اینکه توجهی به دستورات خداوند متعال داشته باشد.

آیه شریفه درباره کسانی سخن می‌گوید که در کنار آن خدای یکتا، خدای دیگری هم دارند که برخی اوقات و یا همیشه از دستورات او پیروی می‌کنند. آن خدای دیگر یا بت نتراشیده‌ای که پیروان زیادی هم دارد همان بت نفس ماست.

هر جا که فرمان یا همان خواست دل با حکمی از احکام الهی در ستیز شد همان جا می‌توان فهمید که ما خداپرستیم یا مطیع بت نفسیم. اگر دستور دین را بی محلی کردیم و در پی برآوردن خواهش دل برآمدیم شک نکنیم که بت پرستیده‌ایم؛ نشان به آن نشان که در دل یا به زبان می‌گوییم: «چون دلم می‌خواهد» نه «چون خدا می‌خواهد»


تفسیر المیزان

 نظر دهید »

افسوس‌های بی فایده

26 شهریور 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلا (۲۷) يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا (۲۸) لَقَدْ أَضَلَّني‏ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَني (۲۹- فرقان)

 ?روزی که ظالم دست خود را از روی حسرت به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش همراه با فرستاده او برای خود، راه باریکه‌ای به سوی هدایت دست و پا می‌کردم. ای و ای، کاش من فلانی را [که سبب بدبختی من شد] به دوستی نمی‌گرفتم؛ چون او مرا از قرآنی که برایم آمد گمراه کرد.

 ظاهراً مراد از«ظالم» هر کسی است که با هدایت فرستاده الهی به راه راست نمی‌رود؛ هر چند که آیه در مورد ستمگران این امت و رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است.

در قیامت صحنه‌های عجیبی رخ می‌دهد که بخشی از آن حسرت‌های بی فایده ایست که ظالمان نسبت به عمل کرد غلط خود در گذشته می‌خورند؛ ندامت‌هایی که دیگر هیچ سودی به حال آن‌ها ندارد. آیات مورد بحث به دو مورد از این حسرت خوردن‌ها اشاره دارد.

حسرت اول بعد از آن است که می‌بینند تنها راه نجات و سعادت راهی بود که فرستادگان الهی به مردم ارائه کردند و خود در آن راه پیش‌قدم شده و مردم را به آن دعوت کردند؛ ولی این‌ها به جای تبعیت و همراهی با رسولان حق، آن‌ها و راهشان را مسخره کردند و از گام نهادن در آن به شدت خودداری کردند.

حسرت دوم نسبت به دوستانی است که در دنیا برگزیدند دوستانی که به ظاهر دوست بودند اما در واقع دشمنان خطرناکی بودند که باعث گمراهی و بدبختی آن‌ها شدند و با آنکه دین و راهکار هدایت و سعادت در دسترس این‌ها قرار داشت اما آن به ظاهر دوستان آن‌ها را از پیروی دین منع کرده و به گناه و بازی‌های دنیایی مشغول کردند.

از این آیه به خوبی می‌توان به نقش و میزان تأثیر دوست در سعادت و شقاوت انسان پی برد؛ نقش و تأثیری که با تحقیق و تجربه ثابت شده و غیرقابل انکار است.

 تفسیر المیزان

 نظر دهید »

چقدر از مال خود را انفاق کنیم؟

25 شهریور 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (۶۷- فرقان)

?مؤمنین که بندگان خداوند رحمانند وقتی انفاق می‌کنند، نه اهل زیاده‌روی هستند و نه بخل می‌ورزند؛ بلکه بین این دو راه اعتدال را بر می‌گزینند.

این آیه شریفه به یکی از ویژگی‌های مؤمنین که اعتدال‌ و دوری از هر گونه افراط و تفریط در کارها به خصوص در مسأله انفاق است اشاره می‌کند.

در این فراز قرآن کریم اصل انفاق کردن را به عنوان یکی از وظایف و برنامه‌های قطعی مؤمنین، مسلّم گرفته و تنها مقدار پرداخت آن را به شکل توصیفی بیان می‌کند که: مؤمنین انفاقی عادلانه و دور از هر گونه اسراف و سخت‌گیری دارند؛ نه آن چنان بذل و بخشش می‌کنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند و نه آن چنان سخت‌ می‌گیرند که دیگران از مواهب آن‌ها بهره نگیرند.

در یکی از روایات اسلامی تشبیه جالبی برای «اسراف» و «اقتار» که نقطه مقابل یکدیگرند و نیز حد اعتدال شده است. بر اساس آن روایت امام صادق علیه‌السلام این آیه را تلاوت فرمود و مشتی سنگ‌ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود این همان «اقتار» و سخت‌گیری است؛ سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روی زمین ریخت و فرمود این «اسراف» است. بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود به گونه‌ای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش ماند و فرمود این همان «قوام» است.۱


۱. الکافی،ج۴، ص ۵۴.

:books:تفسیر نمونه

 نظر دهید »

یک نفر کشت؛ اما خدا همه را عذاب کرد

24 شهریور 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَ لَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ(۱۵۶) فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُواْ نَادِمِینَ(۱۵۷) فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنين (۱۵۸- الشعراء)

?پیامبرشان حضرت صالح علیه السلام به آن‌ها گفت این کاری به این شتر نداشته باشید که اگر آسیبی به او رساندید گرفتار عذابی سخت خواهید شد. اما آن‌ها گوش نکرده و آن شتر را کشتند و بعد که عذاب قطعی را دیدند پشیمان شدند که سودی به حالشان نداشت و عذاب آن‌ها را فراگرفت.

نکته قابل توجه در این آیه این است که قاتل آن شتر فقط یک نفر بود؛ اما همان‌طور که ملاحظه می‌کنید خداوند متعال نفرمود «فعقرها احد منهم؛ یکی از آن‌ها شتر را کشت»؛ بلکه فرمود « فَعَقَرُوهَا » همه او را کشتند و بعد هم نفرمود فقط آن یک نفر عذاب شد بلکه فرمود همه آن‌ها به عذاب الهی گرفتار شدند .

حال سوال این است که چرا خداوند گناه یک نفر را به همه نسبت داد و همه را گرفتار عذاب کرد؟

پاسخ این سوال را امیرالمؤمنین علیه‌السلام داده‌اند آن حضرت می‌فرماید:

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا(۱) ؛ ای مردم، جز این نیست که خشنودی و خشم است که مردم را بر محوری جمع می‌کند.
همانا ناقه ثمود را یک نفر پی کرد و کشت؛ امّا عذاب خداوند همه را گرفت چون همگان به آن #گناه #رضایت دادند.

 ۱. نهج‌البلاغه خطبه ۲۰۱

تفسیر نمونه

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23

موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

موضوعات

  • همه
  • مؤسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه دامغان
  • مقالات و پایان نامه ها
  • اخبار مؤسسه
  • احادیث و روایات
  • مناسبت ها
  • سخنی از دل
  • با بزرگان
  • سخن مشاور
  • سیره شهدا
  • حکایت
  • ادعیه
  • احکام
  • معصومین
  • مسابقه
  • کلام رهبر معظم انقلاب
  • حجاب و عفاف
  • سایر
  • نماز
  • نمی از یم امام انقلاب
  • بیانیه
  • اخلاق
  • اخبار
  • معرفی کتاب
  • تندرستی
  • تفسير
  • خانواده
  • بروشور
  • درنگی در نهج البلاغه
  • مسابقه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

آمار

  • امروز: 835
  • دیروز: 179
  • 7 روز قبل: 2155
  • 1 ماه قبل: 5971
  • کل بازدیدها: 148194
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس