موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

باقی ماندن با متخلفان

18 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

رَضُوا بِأَن يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ

آنها راضى شدند که با واماندگان (و افراد ناتوان) باشند. و بر دلهایشان مهر نهاده شده. از این رو (حقایق را) درک نمى کنند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۸۷)
قرآن آنها را، با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار مى دهد که آنها راضى شدند با متخلفان باقى بمانند.
خَوالِف جمع خالفة، از ماده خلف، به معنى پشت سر است؛ به همین جهت به زنان که به هنگام رفتن مردان به خارج از منزل، در منزل باقى مى مانند خالفة گفته مى شود و در آیه مورد بحث، منظور از خَوالِف، تمام کسانى است که به نحوى از شرکت در میدان جنگ معذور بودند، اعم از زنان، پیران و یا بیماران و کودکان.
سپس اضافه مى کند: این‌ها بر اثر گناه و نفاق، به مرحله اى رسیده اند که بر قلب هایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزى نمى فهمند .

 نظر دهید »

باغ های بهشتی

16 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان


?أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

?خداوند براى آن‌ها باغ‌هاى بهشتى آماده ساخته که نهرها از پاى درختانش جارى است. جاودانه در آن خواهند بود. و این است رستگارى و پیروزى بزرگ.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۸۹)
آیه مورد بحث، به قسمتى از پاداش هاى اخروى این گروه اشاره کرده، مى فرماید: خداوند باغ هائى از بهشت را براى آنان فراهم ساخته، که از زیر درختانش نهرها جریان دارد.
و تأکید مى کند: این نعمت و موهبت، عاریتى و فناپذیر نیست، بلکه جاودانه در آن مى مانند.
و این پیروزى بزرگى است.
تعبیر به أَعَدَّ اللّهُ لَهُم: خدا براى آن‌ها آماده ساخته، نشانه اهمیت موضوع، و احترامى است که خدا براى این گروه قائل است که از پیش، این مواهب را براى آنان آماده کرده است.

 تفسیر نمونه

 نظر دهید »

اشاره به یک اصل تربیتى و تکوینى

15 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

 

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ

?پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم. و شکر مرا به جاى آورید و (نعمتهاى مرا) کفران نکنید.
(بقره/۱۵۲)

?بدیهى است: جمله مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم اشاره به یک معنى عاطفى میان خدا و بندگان نیست، آن گونه که در میان انسان ها است که به هم مى گویند: به یاد ما باشید تا به یاد شما باشیم!
بلکه اشاره به یک اصل تربیتى و تکوینى است، یعنى به یاد من باشید، به یاد ذات پاکى که سرچشمه تمام خوبى ها و نیکى ها است و به این وسیله روح و جان خود را پاک و روشن سازید و آماده پذیرش رحمت پروردگار، توجه شما به این ذات پاک، شما را در فعالیت ها مخلص تر، مصمّم تر، نیرومندتر، و متحدتر مى سازد.
همان گونه که منظور از شکرگزارى و عدم کفران تنها یک مسأله تشریفاتى و گفتن با زبان نیست، بلکه منظور آن است که هر نعمتى را درست به جاى خود مصرف کنید و در راهِ همان هدفى که براى آن آفریده شده به کار گیرید تا مایه فزونى رحمت و نعمت خدا گردد.

?تفسیر نمونه

 نظر دهید »

به هر سو رو کنید به خدا رو کرده اید

14 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

به هر سو رو کنید به خدا رو کرده اید

وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

?مشرق و مغرب، از آن خداست! پس به هر سو رو کنید، رو به خدا کرده اید. خداوند داراى قدرت وسیع و (به همه چیز) داناست.
(بقره/۱۱۵)

توجه به این نکته لازم است ??
منظور از مشرق و مغرب در آیه فوق، اشاره به دو سمت خاص نیست، بلکه این تعبیر کنایه از تمام جهات است، همان گونه که مثلاً مى گوئیم: دشمنان على(علیه السلام) به خاطر عداوت و دوستانش از ترس، فضائل او را پوشاندند، اما با این حال فضائلش شرق و غرب عالم را گرفت (یعنى همه دنیا).
شاید تکیه بر خصوص شرق و غرب به خاطر این باشد که انسان، نخستین جهتى را که مى شناسد این دو جهت است، و بقیه جهات به وسیله مشرق و مغرب شناخته مى شود.
در قرآن مجید، نیز مى خوانیم: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الأَرْضِ وَ مَغارِبَها: ما شرق و غرب زمین را در اختیار جمعیتى که مستضعف بودند قرار دادیم .

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

قرآن با دو تاثیر متضاد

06 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَسارا (۸۲- اسراء)
?ما قرآن را نازل مى‏‌كنیم كه مایه شفاء و رحمت مؤمنان است‏؛ ولى ستمگران، جز خسران و زیان بیشتر، چیزى بر آنها نمى‏‌افزاید.
اگر قرآن را شفا نامیده با اینكه شفا باید حتما مسبوق به مرضى باشد، خود این معنا را می رساند كه دل‌هاى بشر حالاتى دارد كه اگر قرآن را با آن مقایسه كنیم خواهیم دید كه همان نسبتى را دارد كه یك داروى معالج با مرض دارد.
از اینجا روشن می شود كه انسان، همان‌طور كه سلامتى و بیماری جسمى دارد، سلامتى و بیمارى روحى هم دارد و همان‌طور كه اختلال در نظام جسمى او باعث مى‏‌شود كه دچار مرض‌هایى جسمى گردد، اختلال در نظام روحی او نیز باعث مى‏‌شود به انواع بیماری‌هاى روحى مبتلا شود۱ و همان‌طور كه براى مرض‌هاى جسمیش دارویی وجود دارد، براى مرض‌هاى روحیش نیز دارویی هست.
قرآن کریم همان نسخه شفابخش است که داروی تمام مرضهای روحی را ارئه می کند؛ البته این نسخه، برای مومنین که به آن ایمان دارند و پذیرای آن هستند نافع است و شفادهنده ولی برای غیر مومنین که آن را باور ندارند و پذیرای آن نیستند نه تنها شفادهنده نیست؛ بلکه بر درد و آلام درونی آنها می افزاید. باید توجه داشت که علت این افزایش درد، قرآن نیست بلکه آن مرض درونی آن‌هاست که چون دارو را نمی پذیرد واکنش‌های دردآور بیشتری از خود نشان می دهد.

المیزان

 نظر دهید »

منافقان کم ظرفیتند!

04 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ

از آنها کسانى هستند که با خدا پیمان بسته بودند: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد؛ قطعاً صدقه و زکات خواهیم داد و از صالحان (و شاکران) خواهیم بود.»

(سوره مبارکه توبه/ آیه ۷۵)

این آیات، در حقیقت روى یکى از صفات زشت منافقان، انگشت مى گذارد و آن این که به هنگام ضعف و ناتوانى و فقر و پریشانى، چنان دم از ایمان مى زنند که هیچ کس باور نمى کند آنها روزى در صف منافقان قرار گیرند و حتى شاید آنها کسانى که داراى امکانات وسیع هستند را مذمّت مى کنند؛ که چرا از امکاناتشان، به نفع مردم محروم استفاده نمى کنند؟
اما، همین که خودشان به نوائى برسند، چنان غرق دنیاپرستى مى شوند که همه عهد و پیمان‌هاى خویش با خدا را به دست فراموشى مى سپارند.
گویا به کلّى تغییر شخصیت داده و درک و دید دیگرى پیدا مى کنند و همین کم ظرفیتى، که نتیجه‌اش دنیاپرستى، بخل و امساک و خودخواهى است، روح نفاق را چنان در آنان متمرکز مى سازد که راه بازگشت را به روى آنان مى بندد!
آیه مى فرماید: بعضى از منافقان کسانى هستند که با خدا پیمان بسته اند که اگر از فضل و کرم خود به ما مرحمت کند، قطعاً به نیازمندان کمک مى کنیم و از نیکوکاران خواهیم بود.

? تفسیر نمونه

 نظر دهید »

دوام وضعیت فعلی بسته به عملکرد شماست

03 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?إِنْ عُدتمُ‏ عُدْنَا (۸- اسراء)

?اگر شما برگردید ما هم بر می گردیم.
این فراز در واقع هشدار به کسانی است که پس از مدتها سرکشی و تحمل عذابهای الهی به راه راست برگشته و از رحمت حق برخوردار گشته اند. در این خطاب تهدید می شوند که اگر دوباره به همان وضعیت سابق باز گردند خدا نیز دست از عنایت خود کشیده و به مانند گذشته با آنها رفتار خواهد کرد.
اما می توان از این جمله به یک قانون کلی تر هم دست یافت و آن اینکه هر ملت و جمعیتی که تغییر رویه دهند چه به سمت ارزشهای دینی و چه به سمت رذایل نفسانی خداوند نیز نسبت به آنها تغییر رویه می دهد.اگر نور به ظلمت روند خدا نیز رحمت و عنایت خاصه خود را به روی آنها قطع کرده و با غضب و عذاب با آنها برخورد می کند و اگر از ظلمت خارج و وارد نور شوند عذاب خود را از آنها رفع و درهای رحمتش را به روی آن‌ها می گشاید.

?المیزان و نمونه

 

 نظر دهید »

ماه های حرام

02 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ ۖ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ ۚ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ

?تأخیر ماههاى حرام (و جا به جا کردن آنها) فقط، افزایشى در کفر (مشرکان) است
که با آن، کافران گمراه مى شوند. یک سال، آن را حلال، وسال دیگر آن را حرام مى کنند، تا با مقدار ماههایى که خداوند تحریم کرده هماهنگ شود (و عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد). و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زینت داده شده و خداوند جمعیّت کافران را هدایت نمى کند.(سوره مبارکه توبه/ آیه ۳۷)
در این آیه، اشاره به یک سنت غلط جاهلى، یعنى مسأله «نَسیء» (تغییر دادن جاى ماه هاى حرام) کرده، مى گوید: «تغییر دادن ماه هاى حرام کفرى است که بر کفر آنها افزوده مى شود.

«و با این عمل، افراد بى ایمان در گمراهى بیشتر قرار مى گیرند».

«آنها در یک سال ماهى را حلال مى شمرند، و سال دیگر همان ماه را تحریم مى کنند، تا به گمان خود آن را با تعداد ماه هائى که خدا تعیین کرده تطبیق دهند»
یعنى، هر گاه یکى از ماه هاى حرام را حذف مى کنند، ماه دیگرى را به جاى آن مى گذارند تا عدد چهار ماه تکمیل شود.

در حالى که با این عمل زشت و مسخره، فلسفه تحریم ماه هاى حرام را به کلى از میان مى بردند و حکم خدا را بازیچه هوس هاى خویش مى ساختند، و عجب این که از این کار خود بسیار خشنود و راضى هم بودند; زیرا «اعمال زشتشان در نظرشان جلوه کرده بود».

آنها با وسوسه هاى شیطانى ـ چنان که خواهد آمد ـ ماه هاى حرام را دگرگون مى ساختند و عجب این که آن را یک نوع تدبیر زندگى و معیشت و یا پیشرفت کار در زمینه جنگ ها و آمادگى جنگى مى پنداشتند، و مى گفتند: فاصله زیاد آتش بس ورزیدگى جنگى را کم مى کند باید آتشى به پا کرد!

خدا نیز آن مردمى را که شایستگى هدایت ندارند به حال خود رها مى کند و دست از هدایتشان مى کشد؛زیرا «خداوند گروه کافران را هدایت نمى کند»‌

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

سه شرط کلیدی برای اجابت دعا

01 آذر 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ(۶۲- نمل)

?[آیا آن شریكان انتخابى شما بهترند] یا آنكه وقتى درمانده‏اى او را بخواند اجابت مى‏‌كند و آسیب و گرفتاریش را دفع مى‏‌نماید؟

قید «اضطرار» براى این است كه در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی كه در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.

قید دیگرى که براى دعا آورده این است كه فرموده: « إِذَا دَعَاهُ ؛ وقتى او (خدا) را بخواند»، و این براى آن است كه بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مى‏‌كند كه دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینكه در دعا رو به خدا كند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى‏‌گیرد كه امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند كه دیگر هیچ كس و هیچ چیز نمى‏‌تواند گره از كارش بگشاید. آن وقت است كه حقیقتا متوجه خدا مى‏‌شود و در کمال صداقت تنها او را مى‏‌خواند.

دو نکته ای که از آیه به دست می آید:

۱. از شرایط استجابت دعا آن است که حال دعا کننده حال اضطرار باشد؛ یعنی تمام درهاى عالم اسباب به روى خود بسته ‏شده و كارد به استخوانش رسیده بیند و یقین داشته باشد تنها كسى كه مى‏‌تواند قفل مشكلات او را بگشاید و به ن‏بست‌ها را بر طرف سازد، تنها و تنها ذات پاك خداوند است و نه غیر او.

۲. سه شرط «حالت اضطرار دعا کننده»؛ «توجه و خواندن اختصاصی خداوند متعال بدون توجه به غیر او» و نیز «سوء(بد) بودن وضعیت موجود»، سه شرطی هستند که بنابر همین آیه کریمه در صورت محقق شدن هر سه آنها با هم، دعا مستجاب خواهد شد.

تفسیر المیزان و تفسیر نمونه

 نظر دهید »

یکی از برنامه‌های خطرناک منافقان

30 آبان 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ

?منافقان از آن بیم دارند که سوره‌اى برضدّ آنان نازل گردد و به آنها از (اسرار) درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنید! خداوند، آنچه را از آن بیم دارید، آشکار مى سازد.»

(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۴)

در آیه مورد بحث، به قسمتی از برنامه‌ها و روش‌هاى منافقان اشاره شده است.
از آیه، چنین استفاده مى شود: خداوند براى دفع خطر منافقان از پیامبر، گهگاه پرده از روى اسرار آنها برمى داشت، و آنان را به جمعیت معرفى مى کرد، تا مسلمانان به هوش باشند و به دام آنها گرفتار نشوند و آنها نیز متوجه موقعیت خویش شوند و دست و پاى خود را جمع کنند; روى این جهت، غالباً آنان در یک حالت ترس و وحشت به سر مى بردند، قرآن به این وضع اشاره کرده، مى گوید:
منافقان مى ترسند که بر ضد آنها سوره اى نازل شود، و آنان را نسبت به آنچه در دل دارند آگاه سازد.
ولى عجیب این که بر اثر شدت لجاجت و دشمنى، باز هم دست از استهزاء و تمسخر نسبت به کارهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) برنمى داشتند، لذا خداوند در پایان این آیه به پیامبرش مى فرماید: به آنها بگو: هر چه مى خواهید استهزاء کنید، اما بدانید خدا آنچه را از آن بیم دارید آشکار مى سازد، و شما را رسوا مى کند!
البته جمله: اسْتَهْزِئُوا مسخره کنید، از قبیل امر براى تهدید است، همانند این که انسان به دشمنش مى گوید: هر قدر کارشکنى و اذیت و آزار در قدرت دارى بکن، پاسخ آنها را یک‌جا خواهم داد. این گونه تعبیرات، در مقام تهدید ذکر مى شود.
ضمناً، باید توجه داشت از آیه فوق استفاده مى شود، منافقان در دل، از حقانیت دعوت پیامبر (صلى الله علیه وآله) با خبر بودند، و ارتباط او را با خدا به خوبى مى دانستند، ولى با این حال، بر اثر لجاج و عناد و دشمنى با حق، به جاى این که در برابر او تسلیم باشند، کارشکنى مى کردند، به همین دلیل، قرآن مى گوید: منافقان از این بیم داشتند که آیاتى بر ضد آنها نازل شود، و مکنون خاطرشان را آشکار سازد.
توجه به این نکته نیز لازم است که جمله تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ، مفهومش این نیست که این گونه آیات بر منافقان نازل مى شد، بلکه منظور این است: درباره آنها و بر ضد آنها بوده، هر چند بر شخص پیامبر نازل مى‌گردید.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

وعده خداوند به منافق و کافر

29 آبان 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ هِيَ حَسْبُهُمْ ۚ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ

?خداوند به مردان و زنان منافق و کفّار، وعده آتش دوزخ داده. جاودانه در آن خواهند ماند ـ همان براى آنها کافى است. ـ و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذابى پایدار براى آنهاست.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۸)

در این آیه، مجازات شدید و دردناک آن‌ها، در یک جمله کوتاه بیان شده است. مى فرماید: خداوند مردان و زنان منافق و همه کفار و افراد بى ایمان را وعده آتش جهنم داده است.
آتش سوزانى که جاودانه در آن خواهند ماند.
و همین یک مجازات که تمام انواع عذاب ها و کیفرها را در بر دارد براى آن‌ها کافى است.
به تعبیر دیگر، آن‌ها نیاز به هیچ مجازات دیگرى ندارند; زیرا در دوزخ همه نوع عذاب جسمانى و روحانى وجود دارد.
در پایان آیه اضافه مى کند: خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب همیشگى نصیبشان نموده است.
بلکه این دورى از خداوند و بُعد از پروردگار، خود بزرگ ترین عذاب، و دردناک ترین کیفر براى آنها محسوب مى شود.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

پاسخ به اشتباه منافقان

28 آبان 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

?بگو: «هیچ حادثه‌اى براى ما رخ نمى دهد، مگر آنچه خداوند براى ما مقرّر داشته است. او پشتیبان
و سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند.»(سوره مبارکه توبه/ آیه ۵۱)

خداوند مى‌فرماید: اما تو اى پیامبر! به اینها از دو راه پاسخ گوى! پاسخى دندان شکن و منطقى!
نخست بگو: هیچ حادثه اى براى ما رخ نمى دهد مگر آنچه را که خداوند براى ما مقرّر داشته است. او مولاى ما است . سرپرست حکیم و مهربان ما است و جز خیر و صلاح ما را مقدر نمى دارد.آرى افراد با ایمان باید تنها بر خدا توکّل کنند.
تنها به او عشق مى‌ورزند، از او یارى مى‌طلبند، سر بر آستان او مى‌سایند و تکیه گاه و پناهگاهشان کسى جز او نیست.
این اشتباه بزرگى است که منافقان گرفتار آن هستند، خیال مى کنند با عقل کوچک و فکر ناتوانشان مى توانند همه مشکلات و حوادث را پیش بینى کنند و از لطف و رحمت خدا بى نیازند.
آنها نمى دانند که تمام هستیشان همچون پر کاهى است در برابر یک طوفان عظیم از حوادث، یا همانند قطره کوچک آبى در یک بیابان سوزان، در یک روز تابستان.
اگر لطف الهى یار و مددکار نباشد از انسان ضعیف کارى ساخته نیست.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

دلایل فزونی مواهب الهی به منافقان

27 آبان 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ»

?و (فزونىِ) ثروت ها و فرزندانشان، تو را در شگفتى فرو نبرد. (این براى آنها نعمت نیست، بلکه) خدا مى خواهد آنان را بوسیله آن، در زندگىِ دنیا، عذاب کند و در حال کفر بمیرند.
سوره مبارکه توبه/ آیه ۵۵

این آیه، روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، مى فرماید: فزونى اموال و اولاد آنها نباید تو را در شگفتى فرو برد و فکر کنى که آنها با این که منافقند چگونه مشمول این همه مواهب الهى واقع شده اند.
چرا که اینها به ظاهر براى آنها نعمت است، اما در حقیقت خدا مى خواهد به این وسیله آنان را در زندگى دنیا معذب کند، و به خاطر دلبستگى فوق العاده به این امور، در حال کفر و بى ایمانى بمیرند .

در واقع آنها از دو راه به وسیله این اموال و اولاد (نیروى اقتصادى و انسانى) معذب مى شوند:
نخست این که این گونه افراد معمولاً فرزندانى ناصالح و اموالى بى برکت دارند که مایه درد و رنجشان در زندگى دنیا است، شب و روز باید براى فرزندانى که مایه ننگ و ناراحتى هستند، تلاش کنند، و براى حفظ اموالى که از طریق گناه به دست آورده اند جان بکنند.
و از طرف دیگر، چون به این اموال و فرزندان دلبستگى دارند و به سراى وسیع، پر نعمت آخرت و جهان پس از مرگ ایمان ندارند، چشم پوشى از این همه اموال برایشان مشکل است، تا آنجا که ایمانشان را روى آنها گذاشته و با کفر از دنیا مى روند، و به سخت ترین وضعى جان مى دهند.
مال و فرزند اگر پاک و صالح باشد، موهبت است و سعادت و مایه رفاه و آسایش، و اگر ناپاک و ناصالح باشد، رنج و عذاب الیم است.

تفسیر نمونه

 نظر دهید »

پنج لطف ویژه که مخصوص متقین است:

26 آبان 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

?مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا (۲) وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً (۳) وَ اللاَّئي‏ يَئِسْنَ مِنَ الْمَحيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئي‏ لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرا (۴) ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً (۵- طلاق)

?هر که از خدا پروا کند، خدا برای او راه بیرون شدن [از مشکلات و تنگناها را] قرار می‌دهد و او را از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد … و هر که از خدا پروا کند برای او در کارش آسانی قرار می‌دهد … و هر کس از خدا پروا کند، گناهانش را محو می‌کند و پاداش او را بزرگ می‌دارد. (۵- طلاق)

در این آیات، پنج اثر برای تقوا نام‌برده شده که خداوند متعال آنها را به شکل ویژه نصیب کسی می‌کند که تقوای الهی را رعایت کند.

 این پیامدهای خوشایند که خداوند متعال به او عنایت می‌کند عبارتند از:

1. برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم می‌کند.

2. از جایی که احتمال آن را هم نمی‌داد به او روزی می‌رساند.

3. اموری که به آن اشتغال دارد را برایش آسان می‌کند.

4. گناهانی که از او سر زده می‌بخشد.

5. بیش از آنچه عمل کرده به او اجر و پاداش داده می‌دهد.


تفسیر نمونه و تفسیر المیزان

 نظر دهید »

سه نشانه و علامت از اهل تقوا

25 آبان 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان


?وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ

در آیه ۱۳۴ سه نشانه و علامت از اهل تقوا آمده:
? انفاق
? کظم غیظ
?عفو؛
?صفت چهارم اهل تقوا: استغفار بعد از گناه
اگر گناه کبیره‌ انجام داد؛ (فاحشه گناه بزرگ و کبیره است.)
یا به خودش ظلم کرد (یعنی گناه صغیره انجام داده است، یا گناه کبیره‌ای غیر از فحشا، مثلاً غیبت کرده، دروغ گفته، حق کسی را پایمال کرده است.)
تنشان می‌لرزد و به یاد خدا می‌افتند که عجب اشتباهی کردم. وقتی به یاد خدا افتادند استغفار می کنند.
غیر از نزد خدا پیش چه کسی می خواهید بروید؟
کیست که مشکل ما را حل کند غیر از خدا؟
«وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ» غیر از خدای سبحان کیست که ما را ببخشد.
?صفت پنجم: اصرار بر گناه ندارند.
«وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا» اهل تقوا کسانی هستند که اگر اشتباهی کردند و بعد توبه کردند مجدد بر نمی گردند و اشتباه را تکرار کنند. گناه و اشتباهی کردند و توبه کردند اما دوباره بازگشت به گناه ندارند. گناهی را که انجام دادند در آن اصرار ندارند. «وَهُمْ يَعْلَمُونَ».
تفسیر سوره آل‌عمران

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23

موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

موضوعات

  • همه
  • مؤسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه دامغان
  • مقالات و پایان نامه ها
  • اخبار مؤسسه
  • احادیث و روایات
  • مناسبت ها
  • سخنی از دل
  • با بزرگان
  • سخن مشاور
  • سیره شهدا
  • حکایت
  • ادعیه
  • احکام
  • معصومین
  • مسابقه
  • کلام رهبر معظم انقلاب
  • حجاب و عفاف
  • سایر
  • نماز
  • نمی از یم امام انقلاب
  • بیانیه
  • اخلاق
  • اخبار
  • معرفی کتاب
  • تندرستی
  • تفسير
  • خانواده
  • بروشور
  • درنگی در نهج البلاغه
  • مسابقه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

آمار

  • امروز: 113
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1976
  • 1 ماه قبل: 5792
  • کل بازدیدها: 148015
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس