موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

موقع عصبانیت این کارها را بکنید.

18 دی 1401 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

✸ آیت الله بروجردی نذر کرد که اگر یک وقت عصبانی شدم یکسال روزه بگیرم. چون ایشان عصبانی می شد. سیدها نوعا جوشی هستند و گاهی عصبانی می شوند.

✸ یک وقت آیت الله بروجردی عصبانی شده بود، با عصا دنبال خادمش حاج احمد کرده بود. بعد دید که بد است برای یک مرجع اینجور عصبانیت، بد است که بخواهد با عصا نوکرش را بزند، به همین خاطر نذر کرد که یک سال روزه بگیرد.

✸ اتفاقا از دستش در رفت و در یک مورد گفته اند که عصبانی شد و یک سال روزه گرفت. آقای بروجردی یک سال روزه گرفت برای عصبانیت.

✸ هر وقت عصبانی شُدید فورا یک مقدار آب به صورتتان بزنید. یک چیز هم یادتان می دهم هروقت عصبانی شدید، دستتان را به دست برادر ، پدر یا عمو بدهید. اثر عجیبی دارد. می گویند به یکی از ارحامت دستت را متصل کن تا متصل کردی، عصبانیتت خاموش می شود.

✸ کظم الغیظ در قرآن هم آیه دارد: « الَّذینَ یُنْفِقونَ فِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ وَالکاظِمینَ الغَیْظَ وَالعافینَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» ← همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می کنند، و خشم خود را فرو می برند؛ و از خطای مردم در می گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

📔 منبع: ڪتاب بدیع الحکمة، حکمت ۴۳ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)

 نظر دهید »

نخست اخلاق خود را اصلاح کن

07 تیر 1400 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

ابوعلی‌سینا هنوز به سن بیست‌سالگی نرسیده بود که علوم زمان خود را فراگرفت و در علوم الهی و طبیعی و ریاضی و دینی زمان خود سرآمد عصر شد.
روزی به مجلس درس ابوعلی بن مسکویه، دانشمند معروف آن زمان حاضر شد با کمال غرور گردویی را جلوی ابن مسکویه افکند و گفت :
مساحت سطح این را تعیین کن .
ابن مسکویه جزوه‌ ای از یک کتاب که در علم اخلاق و تربیت نوشته بود( کتاب طهارت بالاعراق ) را جلو ابن‌سینا گرفت و گفت :تو نخست اخلاق خود را اصلاح کن!
تا من مساحت سطح گردو را تعیین کنم .
توبه اصلاح اخلاق خود محتاج تری از من به تعیین مساحت سطح این گردو.
ابوعلی از این گفتار شرمسار شد و این جمله راهنمای اخلاقی او در همه عمر قرار گرفت .

داستان‌راستان، مرتضی مطهری، ج۱

 نظر دهید »

امر به معروف و نهی از منکر

23 دی 1399 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

وجود مقدس سید الشهدا علیه‌السلام در راستای فرایند امر به معروف و نهی از منکر یازده شاخص بیان میفرماید ..

 کسی که امر به معروف میکند باید دین شناس باشد و حلال و حرام را بداند.

گرفتار نفس خود نباشد (یعنی اگر حرفی می زند برای اصلاح جامعه و رضای خداوند باشد نه مطرح کردن خود

خیر خواه مردم باشد و انگیزه او سوز درونی و غیرت دینی باشد.

با مردم مهربان و رفیق باشد و تا ضرورت پیش نیاد خشونت نکند.

با لطافت و محبت، مردم را به کار خیر و خوبی دعوت کند.

گفتارش نیکو باشد.

بداند که هر کس خلق و خوبی دارد و با هر کس باید طور خاصی سخن گفت.

از حیله های نفسانی آگاه باشد(تا مبادا در غالب امر به معروف و نهی از منکر به اهداف شومی کشیده شود.

اگر در راه امر به معروف و نهی از منکر ضربه ای دید مایوس نشود و پشتکار داشته باشد.

اگر از مردم آزاری دید، ،انتقام نگیرد و شکایتی نکند.

در کار تعصب قومی و قبیله ای نداشته باشد.

 غبطه او برای نفس نباشد(بلکه برای خدا و ارتکاب کار زشت توسط دیگران باشد نه اینکه چرا شان و مقام مرا مراعات نکرد.

 نظر دهید »

سفری در پیش و باری بر دوش

24 مهر 1396 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

 

سفیان بن عیینة از زهری نقل می کند:در شبی سرد و بارانی، علی بن الحسین را در کوچه های مدینه دیدم که مقداری آرد و هیزم بر پشت گرفته بود و به جایی می رفت. به آن حضرت گفتم: «ای پسر رسول خدا! چه بر دوش دارید؟» امام فرمود: «سفری در پیش دارم که توشه ی آن را آماده کرده ام و می خواهم در جای امنی قرار دهم».

عرض کردم: «آیا اجازه می دهید خدمتکار من شما را در حمل این آذوقه کمک کند؟»امام فرمود: «خیر». گفتم: «اجازه بدهید خودم شما را کمک کنم». امام باز فرمود: «خیر. چرا چیزی که در سفر به کار من می آید، خود، متحمّل نشوم؟ تو را به خدا سوگند! مرا تنها بگذار!»آن شب گذشت. چندی بعد خدمت امام رسیدم و پرسیدم: «سفر آن شب چگونه گذشت».

امام پاسخ داد: «آن سفر از آن سفرها که تو پنداشتی نبود. منظور من سفر آخرت بود و من خود را برای آن جهان آماده می کنم. با دوری از حرام، بخشش و انجام کارهای نیکو».

 علل الشرایع، ص 231

 نظر دهید »

خود به خود حل می شود

29 خرداد 1396 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

روزی شیوانا متوجه شد که باغبان مدرسه خیلی غمگین و ناراحت است. نزد او رفت و علت ناراحتی اش را جویا شد. باغبان که مردی جاافتاده بود گفت:” راستش بعدازظهرها که کارم اینجا تمام می شود ساعتی نیز در آهنگری پای کوه کار می کنم. وقتی هنگام غروب می خواهم به منزل برگردم هنگام عبور از باریکه ای مشرف به دره جوانی قلدر سرراهم سبز می شود و مرا تهدید می کند که یا پولم را به او بدهم و یا اینکه مرا از دره به پائین پرتاب می کند. من هم که از بلندی می ترسم بلافاصله دسترنجم را به او می دهم و دست خالی به منزل می روم. امروز هم می ترسم باز او سرراهم سبز شود و باز تهدیدم کند که مرا به پائین دره هل دهد!؟”

شیوانا با تعجب گفت:” اما تو هم که هیکل و اندامت بد نیست و به اندازه کافی زور بازو برای دفاع از خودت داری! پس تنها امتیاز آن جوان قلدر تهدید تو به هل دادن ته دره است. امروز اگر سراغ ات آمد به او بچسب ورهایش نکن. به او بگو که حاضری ته دره بروی به شرطی که او را هم همراه خودت به ته دره ببری! مطمئن باش همه چیز حل می شود.”

روز بعد شیوانا باغبان را دید که خوشحال و شاد مشغول کار است. شیوانا نتیجه را پرسید. مرد باغبان با خنده گفت: ” آنچه گفتید را انجام دادم. به محض اینکه به جوان قلدر چسبیدم و به او گفتم که می خواهم او را همراه خودم به ته دره ببرم ، آنچنان به گریه و زاری افتاد که اصلا باورم نمی شد. آن لحظه بود که فهمیدم او خودش از دره افتادن بیشتر از من می ترسد. به محض اینکه رهایش کردم مثل باد از من دور شد و حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد. “
 
شیوانا با لبخند گفت:” همه آنهایی که انسان ها را تهدید می کنند از ابزارهای تهدیدی استفاده می کنند که خودشان بیشتر از آن ابزارها وحشت دارند. هرکس تو را به چیزی تهدید می کند به زبان بی زبانی می گوید که نقطه ضعف خودش همان است. پس از این به بعد هر گاه در معرض تهدیدی قرار گرفتی عین همان تهدید را علیه مهاجم به کار بگیر. می بینی همه چیز خود به خود حل می شود!

 

 نظر دهید »

تقوا را برایم توصیف کن

25 خرداد 1396 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

شاگردی از عابدی پرسید : تقوا را برایم توصیف کن؟
عابد گفت : اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم.
عابد گفت:

در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار
زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.

 نظر دهید »

لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند ...

21 خرداد 1396 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی فرستاد که در فاصله ای دوراز خانه شان روییده بود:

پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان وپسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.

سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند…

پسر اول گفت:  درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده...

پسر دوم گفت : نه !  درختی پوشیده از جوانه بود و پراز امید شکفتن …

پسر سوم گفت: نه !!! درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا وعطرآگین  و باشکوه ترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام …

پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها و پر از زندگی و زایش!

مرد لبخندی زد وگفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید، همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!

اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار ، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید!

مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!

زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبینید ؛ در راه های سخت پایداری کنید ، لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند … 

 نظر دهید »

علت برخی بی توفیقی ها...

15 دی 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

علت برخی بی توفیقی ها …

عاق والدین  فقط این نیست که خدای ناکرده سیلی به صورت  والدین  بزنی ، گاهی یک جواب نیمه تلخ  به پدر  ومادر کدورت  وظللمتی  می آورد که صدتا نماز آن  شب راجبران  نمی کند ، امام زمان هم  به انسان توجه نمی کند.

مسئله والدین شوخی نیست خدا می داند یک پرخاش  به مادر، انسان راصد سال عقب می اندازد، اگر کوتاهی کرده اید تا دیر نشده جبران کنید درحدیث قدسی داریم به کسی که عاق والدین است بگو تا پدر ومادرت  ازتو راضی نشوندهرکاری که بکنی قبول نیست ، اگر والدین شما ازدنیا رفته اند بروید ازان ها رضایت بطلبید،  برایشان صدقه بدهید وبرای خودتان وآنها طلب مغفرت کنید تا درآن عالم ازشما راضی شوند، راه بسته نیست می توان با خیرات  وصدقه ودعا آنها راازخود راضی کنید.

شنیده می شود که بعضی  ازجوانان که حتی اهل دعای کمیل وندبه وزیارت هستند ولی درخانه زبانشان را کنترل نمی کنند با زن وبچه یا خواهر وبرادر ووالدین برخود نامناسب دارند، همین باعث محرومیت وبرخی بی  توفیقی ها وبی حالی هاست .

حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام )  می فرماید: (( دل  مومن  از کعبه بالاتر است ))

هردلی  هم که حامل محبت شاه  ولایت حضرت امیرالمومنین  ( صلوات الله  علیه ) است ازکعبه بالاتر است ،  بالاخره ما در مملکت شیعه زندگی می کنیم ، خدی نکرده دل شکستن  باعث ظلمت انسان می شود قسم به خدای واحد لاشریک له اگر خشم ها راکنترل نکنید به هیچ جا نمی رسید حضرت می فرماید (( ان لم تکن حلیما فتحلم اگر بردبار نیستی  خود رابه حلم  وبردباری وادار کن )) پس از مدتی تمرین  وکظم غیظ وخود راوادار به حسن خلق کردن برای انسان آسان می شود .

استاد عبدالله فاطمی نیا،مجله خانه خوبان ،تیر 95،شماره89

 نظر دهید »

موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

موضوعات

  • همه
  • مؤسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه دامغان
  • مقالات و پایان نامه ها
  • اخبار مؤسسه
  • احادیث و روایات
  • مناسبت ها
  • سخنی از دل
  • با بزرگان
  • سخن مشاور
  • سیره شهدا
  • حکایت
  • ادعیه
  • احکام
  • معصومین
  • مسابقه
  • کلام رهبر معظم انقلاب
  • حجاب و عفاف
  • سایر
  • نماز
  • نمی از یم امام انقلاب
  • بیانیه
  • اخلاق
  • اخبار
  • معرفی کتاب
  • تندرستی
  • تفسير
  • خانواده
  • بروشور
  • درنگی در نهج البلاغه
  • مسابقه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

آمار

  • امروز: 156
  • دیروز: 517
  • 7 روز قبل: 2097
  • 1 ماه قبل: 5891
  • کل بازدیدها: 148015
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس