موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فلسفه حجاب

22 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

بدون شک در عصر ما که بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذارده‏اند و افراد غربزده، بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مى‏دانند سخن از حجاب گفتن براى این دسته ناخوشایند و گاه افسانه‏اى است متعلق به زمانهاى گذشته! ولى مفاسد بى حساب و مشکلات و گرفتاریهاى روز افزونى که از این آزادیهاى بى قید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجا گوش شنوایى براى این سخن پیدا شود.
البته در محیطهاى اسلامى و مذهبى، مخصوصا در محیط ایران بعد از انقلاب جمهورى اسلامى، بسیارى از مسائل حل شده، و به بسیارى از این سؤالات عملا پاسخ کافى و قانع کننده داده شده است، ولى باز اهمیت موضوع ایجاب مى‏کند که این مساله به طور گسترده‏ تر مورد بحث قرار گیرد.
مساله این است که آیا زنان (با نهایت معذرت) باید براى بهره کشى از طریق سمع و بصر و لمس (جز آمیزش جنسى) در اختیار همه مردان باشند و یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد.
بحث در این است که آیا زنان در یک مسابقه بى پایان در نشاندادن اندام خود و تحریک شهوات و هوسهاى آلوده مردان درگیر باشند و یا باید این مسائل از محیط اجتماع بر چیده شود، و به محیط خانواده و زندگى زناشویى اختصاص یابد؟! اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئى از این برنامه محسوب مى‏شود، در حالى که غربیها و غرب‏زده‏هاى هوسباز طرفدار برنامه اولند! اسلام مى‏گوید کامیابیهاى جنسى اعم از آمیزش و لذت‏گیریهاى سمعى و بصرى و لمسى مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگى و ناپاکى جامعه مى‏باشد که جمله” ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ” در آیات فوق اشاره به آن است.
فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانى نیست زیرا:
1- برهنگى زنان که طبعا پیامدهایى همچون آرایش و عشوه‏گرى و امثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار مى‏دهد تحریکى که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهاى بیمار گونه عصبى و گاه سر چشمه امراض روانى مى‏گردد، مگر اعصاب انسان چقدر مى‏تواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانى نمى‏گویند هیجان مستمر عامل بیمارى است؟
مخصوصا توجه به این نکته که غریزه جنسى نیرومندترین و ریشه‏دارترین غریزه آدمى است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکى شده، تا آنجا که گفته‏اند” هیچ حادثه مهمى را پیدا نمى‏کنید مگر اینکه پاى زنى در آن در میان است"!آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگى به این غریزه و شعله‏ور ساختن آن بازى با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه‏اى است؟
اسلام مى‏خواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند، و این یکى از فلسفه‏ هاى حجاب است.
2- آمارهاى قطعى و مستند نشان مى‏دهد که با افزایش برهنگى در جهان طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که” هر چه دیده بیند دل کند یاد” و هر چه” دل” در اینجا یعنى هوسهاى سرکش بخواهد به هر قیمتى باشد به دنبال آن مى‏رود، و به این ترتیب هر روز دل به دلبرى مى‏بندد و با دیگرى وداع مى‏گوید.
در محیطى که حجاب است (و شرائط دیگر اسلامى رعایت مى‏شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است.
ولى در” بازار آزاد برهنگى” که عملا زنان به صورت کالاى مشترکى (لا اقل در مرحله غیر آمیزش جنسى) در آمده ‏اند دیگر قداست پیمان زناشویى مفهومى نمى‏تواند داشته باشد و خانواده‏ ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشى مى‏شوند و کودکان بى‏ سرپرست مى‏مانند.
2- گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهاى بى حجابى است که فکر مى‏ کنیم نیازى به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربى کاملا نمایان است، آن قدر عیان است که حاجتى به بیان ندارد.
نمى‏گوئیم عامل اصلى فحشاء و فرزندان نامشروع منحصرا بى حجابى است، نمى‏ گوئیم استعمار ننگین و مسائل سیاسى مخرب در آن مؤثر نیست، بلکه مى‏گوئیم یکى از عوامل مؤثر آن مساله برهنگى و بى حجابى محسوب مى‏ شود.
و با توجه به اینکه” فحشاء” و از آن بدتر” فرزندان نامشروع” سر چشمه انواع جنایتها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مساله روشن‏تر مى‏شود.
هنگامى که مى‏شنویم در انگلستان، در هر سال- طبق آمار- پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا مى‏آید، و هنگامى که مى‏ شنویم جمعى از دانشمندان انگلیس در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کرده‏اند- نه به خاطر مسائل اخلاقى و مذهبى- بلکه به خاطر خطراتى که فرزندان نامشروع براى امنیت جامعه به وجود آورده‏اند، به گونه‏اى که در بسیارى از پرونده‏هاى جنایى پاى آنها در میان است، به اهمیت این مساله کاملا پى مى‏بریم، و مى‏دانیم که مساله گسترش فحشاء حتى براى آنها که هیچ اهمیتى براى مذهب و برنامه‏ هاى اخلاقى قائل نیستند فاجعه آفرین است، بنا بر این هر چیز که دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گسترده ‏تر سازد تهدیدى براى امنیت جامعه‏ ها محسوب مى‏شود، و پى‏آمدهاى آن هر گونه حساب کنیم به زیان آن جامعه است.
مطالعات دانشمندان تربیتى نیز نشان داده، مدارسى که در آن دختر و پسر با هم درس مى‏خوانند، و مراکزى که مرد و زن در آن کار مى‏ کنند و بى بند و بارى در آمیزش آنها حکمفرما است، کم کارى، عقب افتادگى، و عدم مسئولیت به خوبى مشاهده شده است.
3- مساله” ابتذال زن” و” سقوط شخصیت او” در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است که نیازى به ارقام و آمار ندارد، هنگامى که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روز به روز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزونتر از او دارد، و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اطاقهاى انتظار، و عاملى براى جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهند، در چنین جامعه‏اى شخصیت زن تا سر حد یک عروسک، یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى‏کند، و ارزشهاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى‏شود، و تنها افتخار او جوانى و زیبایى و خودنمائیش مى‏ شود.

 

 نظر دهید »

دختر چادری

22 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

تو مسجد داشتم سجاده آماده می‌کردم برای نماز،
همین که چادر مشکی را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت:
این همه خودت را بقچه پیچ می‌کنی که چی؟
برگشتم به سمت صدا،
دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟
گفت: بله
با توام و همه‌ی بیچاره‌های مثل تو که گیر کرده‌اید توی افکار عهد عتیق!
اذیت نمی‌شی با این پارچه‌ی دراز دور و برت؟
خسته نمی‌شی از رنگ همیشه سیاهش؟
تا آمدم حرف بزنم گفت:  نگاه کن ببین چقدر زشت می شی،
چرا مثل عزادارها سیاه می‌پوشی؟
و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.
خندیدم و گفتم:  چقدر دلت ﭘُر بود دوست من!
هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.
خنده ام را که دید گفت: نه!
حرف زدن با شماها فایده ندارد.
گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟
گفت: بله.
گفتم: من چادر را دوست دارم.
چادر؛ مهربانیست.
با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای…
گفتم؛ چادر سر می‌کنم، به هزار و یک دلیل.
یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی توست.
با تعجب به چهره ام نگاه کرد.
پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟
گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.
گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم  به مردها می‌گوید؛
غض بصر داشته باشید  یعنی مراقب نگاهتان باشید.
تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر.
این تکالیف مکمل هم‌اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من،
پوشش من باید مانع و حافظ او باشد  و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم،
غض بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.
همسر تو، تو را “دید"،
کشش ایجاد شد و انتخابت کرد.
کجا نوشته شده است که همسرت نمی‌تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد،
وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟
گفت: خوب… ما به هم تعهد دادیم.
گفتم: غریزه، غریزه منطق نمی‌شناسند،  تعهد نمی‌شناسد.
چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم  چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.
من چادر سر می‌کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش را کنترل نکرد،
زندگی تو به هم نریزد،  همسرت نسبت به تو دلسرد نشود،
محبت و توجه‌اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود.
من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می‌شوم،
زمستان‌ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می‌شوم،
بخاطر حفظ خانه و خانواده‌ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی‌هایم دارم.
من هم دوست دارم تابستان‌ها کمتر عرق بریزم،
زمستان‌ها راحت‌تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم.
من روی تمام این علاقه‌ها خط قرمز کشیدم،
تا به اندازه‌ی سهم خودم حافظ گرمای زندگی تو باشم.
سکوت کرده بود.
گفتم؛ راستی…
هر کسی در کنار تکالیفش،حقوقی هم دارد.
حق من این نیست که زنان جامعه‌ام با موهای رنگ کرده‌ی پریشان و صد جور جراحی زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست،
چشم‌های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم.
من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
بعد از یک سکوت طولانی گفت؛
هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم؛
راست میگی…

 

 نظر دهید »

طلبه باید این گونه باشد:

21 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

طلبه باید این گونه باشد:

 نظر دهید »

امام خمینی و قرآن

21 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به ‏طورى که روزى، هفت ‏بار قرآن می‏خواندند!

امام در هر فرصتى که به ‏دست می‏آوردند، ولو اندک، قرآن می‏ خواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت می‏گذرد - قرآن تلاوت مى ‏کنند ! (1) امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مى‏ خواندند . (2)

یکى اطرافیان امام مى‏ گوید:

امام در نجف، چشم‏شان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه‏ چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشم‏تان استراحت ‏بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مى ‏خواهم! چه فایده‏اى دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم. » (3)
و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مى ‏کرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏ خواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى‏ کردند . (4)

علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مى‏ دادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود، قرائت ‏شود . (5)
1- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 270 .

2- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى ، ج 3 ، ص 198 .

3- همان، ص 7.

4- همان .

5- پا به پاى آفتاب، ج 1 ص 181

 

 1 نظر

مشورت با اهل معرفت

21 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

قال امام موسی کاظم عليه السلام: مَنِ اسْتَشارَ لَمْ يَعْدِمْ عِنْدَ الصَّوابِ مادِحا، وَ عِنْدَالْخَطإ عاذِرا.
فرمود: كسى كه در امور زندگى خود با اهل معرفت مشورت كند، چنانچه درست و صحيح عمل كرده باشد مورد تعريف و تمجيد قرار مى گيرد و اگر خطا و اشتباه كند عذرش پذيرفته است.

نزهة الناظر و تنبيه الخاطر: ص 123، ح 13، بحارالا نوار: ج 75، ص ‍ 140، ح 37.

 

 نظر دهید »

حجاب و عفاف

20 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

 1 نظر

ماجرای عالمی که به فرد تکفیر کننده‌اش، اقتدا کرد

20 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

چه خوب می شد اگر نگاهمان نسبت به یکدیگر با حسن ظن و خضوع وخشوع بود تا با کوچکترین بی احترامی از سوی دوست و آشنای دیرینه‌ای، از کوره در نرویم و با غرور و تکبر مسیری را نرویم که به کینه توزی و ناراحتی های بلند مدت ختم شود.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا فرقان/63

و بندگان خداى رحمان، كسانى‏اند كه روى زمين با تواضع و فروتنى راه مى‏روند

آقا محمود نواده مرحوم وحید بهبهانی و از علمای بزرگ و عالیقدر است. حاج میرزا مسیح که یکی از علمای معاصر ایشان بود در اثر سوءتفاهمی، آقا محمود را تکفیر کرده بود، مدتی گذشت تا آنکه حاج میرزا مسیح به قصد زیارت آستان مقدسه حضرت معصومه (علیهاالسلام) به قم مشرف شد و در آن شهر در مسجد امام حسن عسکری(علیه السلام) نماز جماعت می‌خواند، از قضا آقا محمود نیز برای زیارت قبلاً به قم آمده بودند و در آن روزها هنگامی‌که متوجه شد میرزا مسیح اقامه جماعت می‌کند، برای شرکت در نماز جماعت خاضعانه و بدون هیچ ناراحتی حاضر شد و به میرزا اقتدا نمود.

نزدیکان آقا محمود به او گفتند: میرزا شما را تکفیر کرده و شما به او اقتدا می‌کنید؟

در پاسخ گفت: مسئله‌ای رخ نداده و چیزی نیست، منافاتی ندارد که امر برای میرزا مشتبه شده باشد و مرا کافر بداند ولی من وی را عادل بدانم و طبق مبانی فقهی هر دو نفر مطابق نظریه خویش عمل نموده‌ایم زیرا او طبق اخبار اشتباهی که در دست دارد من را تکفیر کرد و من هم ایشان را عادل می دانم و به او اقتدا می‌کنم و هر دو مثاب و مأجور هستیم.

جریان که به اطلاع حاج میرزا مسیح رسید شگفت‌زده به دیدار آقا محمود شتافت و جدایی به دوستی تبدیل شد و همواره از اخلاق والای آقا محمود در تعجب بود.

 نظر دهید »

دست دادن با زن

20 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﻟمی ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟

ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﯿﺖ ﺩﺳﺖﺑﺪﻫﯽ؟

ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ، ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ.

ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ.

ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ : ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻮ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟

ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽﮔﺬﺍﺷﺖ.

ﺑﻌﺪﺍ ﻫﺮﺩﻭﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ. ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ می کنند.


 نظر دهید »

هدیه ثروتمند به فقیر

20 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید ثروتمند شگفت زده شد و گفت چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟ فقیر گفت هر کس آنچه در دل دارد می بخشد

 نظر دهید »

مسابقات مدافعان حریم خانواده

19 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

واحد فرهنگی موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه دامغان برگزار می کند:

1- مسابقه «عکس کودک محجبه من»

شرکت کنندگان می توانند از یک کودک محجبه (از خانواده خود یا اقوام )عکس گرفته ، آن را به ایمیل        موسسه آموزش عالی فاطمیه ارسال کنند.

2- مسابقه «جمله تاثیر گذار من به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر به شخص بی حجاب : ….»

شرکت کنندگان می توانند یک جمله تاثیرگذار به ایمیل موسسه آموزش عالی فاطمیه ارسال کنند.

*  نحوه شرکت در مسابقه: ارسال نام و نام خانوادگی و نام مدرسه و آثار خود به ایمیل: fatemiyehsathf3@yahoo.com

* آخرین مهلت شرکت در مسابقه : 14/5/95 مصادف با ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها)

* اعلام برگزیدگان و اهدای جوایز: 24/5/95 مصادف با ولادت حضرت امام رضا (علیه السلام)

 نظر دهید »

انواع حجاب

19 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

 حجاب تحمیلی: مقصود از حجاب تحمیلی،حجابی است که از سوی دیگران به شخص تحمیل می‌گردد و خود فرد اعتقادی به آن ندارد  به طوری که با کم شدن یا برداشته شدن فشارهای روحی و اجتماعی فرد خود را از پای بندی به آن آزاد می داند مثل برخی از دختران که با خارج شدن از در مدرسه یا دانشگاه چادر خود را بر می دارند و داخل کیف قرار می دهند.

حجاب تقلیدی: حجاب آن شخصی است که با تقلید از خانواده و اطرافیان به طور اجمالی و سربسته ارزش های سنتی خانواده یا اجتماع را در درباره ی حجاب پذیرفته است، ولی هنوز وارد حوزه تعقل و استدلال نشده است و برای نحوه حجاب و پوشش خود دلیل و برهانی ندارد.

حجاب مصلحتی: حجاب کسی است که به دلیل مبانی فکری و عقیدتی یا ذوقی و سلیقه ای خود اعتقادی به حجاب ندارد، ولی در عین حجاب را رعایت می‌کند، زیرا معتقد است که صحیح نیست به ارزش های مورد قبول و پذیرفته شده جامعه بی اعتنایی شود، چون رعایت مصالح اجتماعی بر نظرات و سلایق شخصی مقدم است.

حجاب تعقّلی: حجاب فردی است که به مدد فکر،اندیشه و عقل ورزی به حجاب و پوشش روی آورده و خود را به آن پای بند و ملتزم ساخته است و استدلال های محکم عقلی برای انتخاب خود دارد. علم وآگاهی و سرافرازی،ویژگی بارز چنین حجابی است.

حجاب تعبّدی: حجاب انسانی است که ابتدا وارد رواق و حوزه خرد و عقل شده و به مرحله “حجاب تعقلی” نایل آمده و آنگاه به دلیل پذیرش عبودیت حق تعالی،خویش را به شرف حجاب کامل اسلامی آراسته است تا شرط بندگی به جا آورده باشد. دست یافتن به حجاب تعبدی،بدون گذر از حجاب تعقلی معمولاً میسر نیست،زیرا تعبد بدون پشتوانه تعقل چیزی جز نوعی تقلید نخواهد بود. مهم ترین و بارزترین ویژگی حجاب تعبدی، عشق ورزیدن به حجاب اسلامی و پافشاری برآن است.

 نظر دهید »

گرمیداشت هفته حجاب و عفاف

19 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

هفته حجاب و عفاف گرامی باد.

 نظر دهید »

مسابقه وبلاگ نویسی یاوران حجاب و عفاف

15 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

مسابقه وبلاگ نویسی یاوران حجاب و عفاف

محورهای مسابقه:

1-    عفاف و حجاب ،هویت،خودباوری فرهنگی

2-   عفاف و حجاب،کاهش طلاق و آسیب های اجتماعی

3-   حجاب و عفاف ، عزت مرد، کرامت و منزلت زن

4-   عفاف و حجاب،امنیت و آرامش اجتماعی،احترام به حقوق شهروندی

5-    حیا و عفاف،غیرت،حافظ حریم خانواده

*  ایجاد حداقل 5 پست برای شرکت در مسابقه

*   نحوه شرکت در مسابقه: ارسال نام و نام خانوادگی و نام مدرسه و آدرس وبلاگ به ایمیل: fatemiyehsathf3@yahoo.com

*  آخرین مهلت شرکت در مسابقه : 14/5/95 مصادف با ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها)

*   اعلام برگزیدگان و اهدای جوایز: 24/5/95 مصادف با ولادت حضرت امام رضا (علیه السلام)

 نظر دهید »

خوش‌رويى و خوش‌برخوردى

15 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

من مواعظ على‌عليه السلام: إنّ أحسن ما يألف به الناس قلوب اودّائهم ونفوا به الضّغن عن قلوب أعدائهم حسن البشر عند لقائهم و التفقد فی غيبتهم و البشاشة بهم عند حضورهم. (تحف العقول صفحه ۲۱۸)

من مواعظ على‌عليه السلام: إنّ أحسن ما يألف به الناس قلوب اودّائهم ونفوا به الضّغن عن قلوب أعدائهم حسن البشر عند لقائهم و التفقد فی غيبتهم و البشاشة بهم عند حضورهم.
(تحف العقول صفحه ۲۱۸)

خوش‌رويى و خوش‌برخوردى، سبب جلب محبت افراد و تأليف قلوب است. در روايت وارد شده كه:«التودّد نصف العقل». اين حديث براى همه مسئولين در نظام اسلامى و بالاخص روحانيونى كه مسئوليتى را در اداره يا نهادى عهده‌دار هستند بسيار قابل توجه است. زيرا افرادى كه براى انجام كارى مراجعه مى‌كنند، از نظر ايمان در يك سطح نيستند چه بسا يك برخورد سرد و يا يك بى‌اعتنايى به ارباب رجوع موجب شود كه او از دين زده شود و اعتقادش سست شود. و بالعكس اخلاق خوش موجب مى‌شود كه او به دين و اسلام خوشبين شده و جذب شود. «المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه.»

حضرت آیت الله خامنه ای، اوصاف شیعیان

 

 نظر دهید »

عرضه دين بر كارشناسان دينى‏

15 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی دامغان

 

الأمالى للصدوق : حدّثنا علىّ بن أحمد بن موسى الدقاق و علىّ بن عبد اللَّه الورّاق جميعاً ، قالا : حدّثنا محمّد بن هارون الصوفى ، قال: حدّثنا أبو تراب عبيد اللَّه بن موسى الرويانى ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنىّ ، قال : دَخَلتُ عَلى‏ سَيِّدى عَلِيِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ موسَى بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبى طالِبٍ عليهم السلام ، فَلَمّا بَصُرَ بى قالَ لي: مَرحَباً بِكَ يا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً . قالَ: فَقُلتُ لَهُ: يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ! إنّى اُريدُ أن أعرِضَ عَلَيكَ دينى ، فَإِن كانَ مَرضِيّاً ثَبَتُّ عَلَيهِ حَتّى‏ ألقى‏ اللَّهَ‏عزّ وجلّ . فَقالَ : هاتِ يا أبَا القاسِمِ !فَقُلتُ : إنّى أقولُ: إنَّ اللَّهَ تَعالى‏ واحِدٌ لَيسَ كَمِثلِهِ شَى‏ءٌ ، خارِجٌ مِنَ الحَدَّينِ : حَدِّ الإبطالِ و حَدِّ التَّشبيهِ ، و أنَّهُ لَيسَ بِجِسمٍ و لا صورَةٍ، و لا عَرَضٍ و لا جَوهَرٍ ، بَل هُوَ مُجَسِّمُ الأَجسامِ ، و مُصَوِّرُ الصُّوَرِ ، و خالِقُ الأَعراضِ وَ الجَواهِرِ ، و رَبُّ كُلِّ شَى‏ءٍ ومالِكُهُ و خالِقُهُ ، و جاعِلُهُ و مُحدِثُهُ ، و أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ و رَسولُهُ، خاتَمُ النَّبِيّينَ ، فَلا نَبِىَّ بَعدَهُ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ ، و أنَّ شَريعَتَهُ خاتِمَةُ الشَّرائِعِ ، فَلا شَريعَةَ بَعدَها إلى‏ يَومِ القِيامَةِ ، و أقولُ: إنَّ الإِمامَ وَ الخَليفَةَ و وَلِىَّ الأَمرِ بَعدَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِىُّ بنُ أبى طالِبٍ عليه السلام ، ثُمَّ الحَسَنُ ، ثُمَّ الحُسَينُ ، ثُمَّ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِىٍّ ، ثُمَّ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ ، ثُمَّ موسى‏ بنُ جَعفَرٍ ، ثُمَّ عَلِىُّ بنُ موسى‏ ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِىٍّ عليهم السلام ، ثُمَّ أنتَ يا مَولاىَ . فَقالَ عَلِىٌّ عليه السلام : ومِن بَعدِىَ الحَسَنُ ابنى ، فَكَيفَ لِلنّاسِ بِالخَلَفِ مِن بَعدِهِ ؟ قالَ : فَقُلتُ : و كَيفَ ذاكَ يا مَولاىَ ؟ قالَ : لِأَنَّهُ لا يُرى‏ شَخصُهُ ، و لا يَحِلُّ ذِكرُهُ بِاسمِهِ حَتّى‏ يَخرُجَ، فَيملأَ الأَرضَ قِسطاً و عَدلًا كَما مُلِئَت ظُلماً و جَوراً . قالَ : فَقُلتُ : أقرَرتُ . و أقولُ: إنَّ وَلِيَّهُم وَلِىُّ اللَّهِ ، و عَدُوَّهُم عَدُوُّ اللَّهِ ، و طاعَتَهُم طاعَةُ اللَّهِ ، و مَعصِيَتَهُم مَعصِيَةُ اللَّهِ . و أقولُ: إنَّ المِعراجَ حَقٌّ ، وَ المَسأَلَةَ فِى القَبرِ حَقٌّ ، و إنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَ النّارَ حَقٌّ ، وَ الصِّراطَ حَقٌّ ، وَ الميزانَ حَقٌّ ، و إنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيبَ فيها ، و إنَّ اللَّهَ يَبعَثُ مَن فِى القُبورِ . و أقولُ: إنَّ الفَرائِضَ الواجِبَةَ بَعدَ الوَلايَةِ: الصَّلاةُ ، وَ الزَّكاةُ ، وَ الصَّومُ ، وَ الحَجُّ ، وَ الجِهادُ ، وَ الأَمرُ بِالمَعروفِ وَ النَّهىُ عَنِ المُنكَرِ . فَقالَ عَلِىُّ بنُ مُحَمَّدٍ عليه السلام : يا أبَا القاسِمِ ! هذا وَ اللَّهِ دينُ اللَّهِ الَّذى ارتَضاهُ لِعِبادِهِ ، فَاثبُت عَلَيهِ ، ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالقَولِ الثّابِتِ فِى الحَياةِ الدُّنيا و فِى الآخِرَةِ.۱

ترجمه‏

حضرت عبد العظيم عليه السلام : بر مولاى خود على بن محمّد (امام هادى عليه السلام) وارد شدم . چون نظر ايشان بر من افتاد ، فرمود : «خوش آمدى ، اى ابوالقاسم! به راستى ، تو از دوستان حقيقى ما هستى» . گفتم: اى پسر پيامبر ! ميل دارم دينم را بر شما عرضه بدارم ، كه اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا به لقاى خداوندعزّ وجلّ برسم . امام عليه السلام فرمود : «عقائد خود را اظهار نما» . گفتم : من معتقدم كه خداى متعال، يكى است و مانند او چيزى نيست ، و از دو حدّ ابطال و تشبيه، بيرون است . خداوند، جسم و صورت و عَرَض و جوهر نيست ؛ بلكه اوست كه اجسام را جسميّت داده و صورت‏ها را صورت بخشيده و اعراض و جواهر را آفريده است . او پروردگار همه چيز و مالك و آفريننده پديده‏هاست، و [عقيده دارم كه‏] محمّد صلى اللَّه عليه و آله بنده و فرستاده او ، خاتم پيغمبران است و پس از وى تا روز قيامت، پيامبرى نخواهد بود . شريعت وى، آخرينِ شرايع بوده و پس از او تا روز قيامت ، دينى نخواهد آمد . عقيده من در باره امامت، اين است كه امام پس از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام است و پس از او حسن و پس از وى حسين و سپس على بن الحسين و سپس محمّد بن على و سپس جعفر بن محمّد و سپس موسى بن جعفر و سپس على بن موسى و سپس محمّد بن على عليهم السلام و پس از اينها، امامِ مفترض الطاعه، شما هستيد . در اين هنگام، امام هادى عليه السلام فرمود : «و پس از من، فرزندم حسن، امام است؛ ليكن مردم در باره امامِ پس از او، چه خواهند كرد ؟». گفتم: اى مولاى من ! مگر جريان زندگى امامِ پس از او، از چه قرار است ؟ فرمود : «شخص امامِ بعد از فرزندم حسن، ديده نمى‏شود و بردن اسمش بر زبان‏ها ممنوع است تا آن گاه كه [از پس پرده غيبت‏] بيرون بيايد و زمين را از عدل و داد پر نمايد ، همان طور كه از ظلم و ستم پر شده است» . گفتم: [به اين امام غايب هم‏] اقرار دارم و نيز مى‏گويم : دوست آنان، دوست خدا و دشمن آنان، دشمن خداست ، طاعت آنان، طاعت خدا و نافرمانى از آنان، نافرمانى از خداست . من عقيده دارم كه معراج، پرسش در قبر، بهشت، دوزخ ، صراط و ميزان حقند ، و روز قيامت خواهد آمد و در وجود آن شكّى نيست و خداوند، همه مردگان را زنده خواهد كرد . نيز عقيده دارم كه واجبات، پس از اعتقاد به ولايت (امامت)، عبارت اند از : نماز ، زكات ، روزه ، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهى از منكر . در اين هنگام، امام هادى عليه السلام فرمود : «اى ابوالقاسم ! به خدا سوگند، اين [عقايد]، دين خداست كه آن را براى بندگانش برگزيده است. پس بر آن، ثابت باش . خداوند، تو را بر طريق ثابت در زندگى دنيا و آخرت پايدار بدارد!» .

1.الأمالى ، صدوق : ص ۴۱۹ ح ۵۵۷ ، بحار الأنوار : ج ۳ ص ۲۶۸ ح ۳ .

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 77
  • 78
  • 79
  • ...
  • 80
  • ...
  • 81
  • 82
  • 83
  • ...
  • 84
  • ...
  • 85
  • 86
  • 87
  • ...
  • 92

موسسه آموزش عالي حوزوي فاطمیه دامغان

موضوعات

  • همه
  • مؤسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه دامغان
  • مقالات و پایان نامه ها
  • اخبار مؤسسه
  • احادیث و روایات
  • مناسبت ها
  • سخنی از دل
  • با بزرگان
  • سخن مشاور
  • سیره شهدا
  • حکایت
  • ادعیه
  • احکام
  • معصومین
  • مسابقه
  • کلام رهبر معظم انقلاب
  • حجاب و عفاف
  • سایر
  • نماز
  • نمی از یم امام انقلاب
  • بیانیه
  • اخلاق
  • اخبار
  • معرفی کتاب
  • تندرستی
  • تفسير
  • خانواده
  • بروشور
  • درنگی در نهج البلاغه
  • مسابقه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

آمار

  • امروز: 216
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1976
  • 1 ماه قبل: 5792
  • کل بازدیدها: 148015
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس